فروش فایل



عشق از سر می رود - چگونه افکار بر روابط تأثیر می گذارند
استاد دکتر اوا واندرر


آنچه شرکا در مورد یکدیگر و درباره روابطشان می اندیشند ، تأثیر زیادی در میزان رضایت آنها از یکدیگر ، چند مرتبه و چگونگی سازش و بحث و چقدر طرفدار یکدیگر دارد. بنابراین ارزشمند است که درباره آن فکر کنید - برای مثال در مورد مفروضات اساسی ، ادعاها ، الگوهای توضیحی و "عینک های صورتی" معروف.

اگر دو نفر عاشق یکدیگر شوند و تصمیم بگیرند که مسیر آینده را با هم طی کنیم ، آنها "ورقهای خالی" نیستند. نه تنها تجارب قبلی با سایر شرکاء نشان خود را از دست داده اند. همگان انتظارات ، خواسته ها و پیش داوری های بسیار مشخصی را در این مشارکت به همراه می آورند. اینها معمولاً آگاه نیستند و یا غالباً ناگفته مانده اند. با این وجود ، آنها تأثیر زیادی در کیفیت رابطه دارند. تحقیقات روانشناختی نشان می دهد که پنج نوع فرایندهای فکری یا شناختهای زیر (Lat. Cognitio = دانش) به ویژه مفید هستند:

شما می توانید شریک زندگی را از طریق عینک صورتی ببینید ، او را ایده آل کنید.
کسی نه تنها فکر می کند که عشق سرنوشت است بلکه به تغییرپذیری آن نیز اعتقاد دارد.
مطالبات بالایی را روی شریک زندگی خود قرار می دهید.
افراد تمایل دارند رویدادهای روابط منفی را به شرایط خارجی نسبت دهند و عموماً آنها را مقصر نمی دانند.
مردم با هم مثبت به آینده فکر می کنند.
عینک صورتی: توهمات شما را خوشحال می کند
انتخاب مناسب! جورج برنارد شاو ، نویسنده ایرلندی ، گفت: "عشق مبتنی بر اغراق شدید تفاوت بین یک شخص و سایر افراد است." بر این اساس ، عشق از ادراک تحریف شده ناشی می شود: فرد عزیز به عنوان بی نظیر و بسیار برتر از همه دیگران تجربه می شود ، اگرچه ممکن است اختلافات با بقیه بشریت چندان هم عالی نباشد. محقق آمریکایی ، ساندرا موری ، محقق اصطلاح "توهمات مثبت" را برای چنین ارزیابی های بیش از حد شریک کرد. او دریافت که اینها روابط مناسب هستند ، زیرا آنها این اعتقاد را تقویت می کنند که تنها شخص صحیح تنها فرد صحیح را پیدا کرده است. کسانی که شریک زندگی خود را بیشتر از آنچه خودشان می بینند مثبت می بینند یا دوستان خوب آنها را می بینند و نقاط ضعف دیگران را پایین می آورند ،

هر آغاز صورتی است. از نظر شریک زندگی ، قدردانی نیز مثبت است ، تا زمانی که هنوز هم برای او واقع گرایانه به نظر می رسد و از عزت نفس خوبی برخوردار است - افرادی که عزت نفس پایینی دارند ، تمایلی به زیاده روی ندارند. به تازگی در عشق بیشتر از اثرات مثبت "عینک های صورتی" استفاده می شود. زوج هایی که مدت هاست زندگی خود را به اشتراک گذاشته اند ، وقتی شریک زندگی آنها مانند آنها است ، از آن قدردانی می کنند ، زیرا احساس می کنند شخص دیگر آنها را به خوبی می شناسد و با یکدیگر آشنا هستند.

دایره فرشته صورتی.بنابراین درک ما بطور منظم از واقعیت منحرف می شود ، در جهتی که احساس و تجربه فعلی ما را در مشارکت تقویت کند. محققان آمریکا ، سوزان اسگاربی و دکتر کیم هالفورد در یک مطالعه ، زوج هایی را نگه داشتند که خاطرات مربوط به وقایع رابطه منفی و مثبت را حفظ می کردند. مدتی بعد ، آنها از شرکا خواستند که بدون استفاده از دفتر خاطرات ، وقایع را به خاطر بسپارند. نتیجه: زوج های خوشحال اتفاقات مثبت بیشتری را نسبت به آنچه در دفتر خاطرات ثبت شده گزارش کردند ، اما واقعیت های منفی را واقع گرایانه ارزیابی می کنند. زوج های ناراضی اتفاقات مثبت را کم کم ارزیابی کردند و اتفاقات منفی را بیش از حد ارزیابی کردند ، بنابراین رابطه خود را از طریق عینک های عصای سیاه و سفید مشاهده کردند. این یک دایره شرور ایجاد می کند ، زیرا ادراک رنگ منفی باعث افزایش رضایت روابط می شود.

احتیاط ، عینک سیاه! اتفاقاً این مسئله در مورد ارزیابی وقایع گذشته نیز صدق می کند. محقق روابط آمریکایی جان گوتمن توانست نشان دهد که زوجینی که به منزله اول خود بسیار نگاه منفی دارند و زمان آشنایی با همدیگر ، بهترین راه جدایی و طلاق هستند.

مثال نهایی: همه از میزان طلاق بالا اطلاع دارند ، اما هیچ کس احساس تأثیر نمی کند. زوج ها در روابط شاد ، بلکه تنها و مجرد ، خطر ابتلا به طلاق را در آینده به طور چشمگیری کاهش می دهند. و این ، اگرچه آنها می توانند دقیقاً بگویند که ریسک صرفاً از نظر آماری چقدر بزرگ است.

همیشه ادراک را درک نکنید. بنابراین آنچه ما درک می کنیم ، تصویری واقع بینانه از جهان نیست ، بلکه همیشه ساخت و ساز خودمان از دیدگاه بسیار ذهنی ماست. در برابر این پیش زمینه ، نیازی به بحث نیست که چه کسی درست است و واقعاً در یک شرایط چه اتفاقی افتاده است. زیرا: آنچه ما درک می کنیم ، نباید به طور خودکار درک کنیم. اتفاقاً ، زوج های ناخوشایند به اندازه زوج های خوشحال در ارزیابی خود از وقایع روابط موافق نیستند - این احتمالاً جایی است که عینک "سیاه" دوباره وارد می شود ، که اجازه می دهد رفتار دیگران از طریق یک حجاب تاریک درک شود.

عشق فقط سرنوشت نیست: یک همکاری می تواند رشد کند
سرنوشت یا رشد؟ "فراز و نشیب های زندگی انسان به آن رنگ و ارزش می بخشد." این نقل قول از استیفن زویگ به کار رفته در زندگی رابطه ، تشویق می کند علاوه بر اوج ، عمق مشارکت را مهم و با ارزش بدانیم ، زیرا: مشارکت می تواند از نظر بحران و چالش رشد کند. چنین درک از روابط به مثابه رشد با درک روابط مانند سرنوشت مخالف است: روابطی که به خوبی شروع نمی شوند ناگزیر از شکست خواهند بود. اگر زندگی مشترک باید دائمی باشد ، باید از ابتدا از ابتدا به خوبی کنار هم قرار بگیرند.

اعتقاد به رشد منجر به سرمایه گذاری می شود. کسانی که روابط را رشد می دانند ، بیشتر مایل هستند در ابتدای مشارکت ، روی آنها سرمایه گذاری کنند ، در کنار هم اوقات دشوار را پشت سر بگذارند و به دنبال نقاط ضعف و اشتباه در شریک زندگی خود باشند. افرادی که اعتقاد جدی به رشد دارند و اعتقاد کمتری به سرنوشت دارند ، اگر شخص دیگری از برخی خصوصیات از تصویر ایده آل خود منحرف شود - به دلیل: تغییر ممکن است! کسانی که به آن اعتقاد دارند ، به عنوان مثال با اظهارات زیر (تبصره 1) موافق هستند:

یک رابطه موفق از طریق کار سخت (به عنوان مثال با تلاش برای برطرف کردن عدم تحمل های موجود) ایجاد می شود.
چالش ها و موانع در یک رابطه حتی می تواند عشق را افزایش دهد.
رضایت = سرنوشت + رشد. رضایت بخش ترین ، تحقیقات خود ما در پروژه "چه چیزی باعث ازدواج با هم می شود؟" در دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ نشان داده می شود ، زوج هایی که مدت طولانی ازدواج کرده اند ، کسانی را می بینند که روابط را سرنوشت و به عنوان رشد می بینند ، یعنی کسانی که معتقدند "تناسب" خاصی باید از ابتدا وجود داشته باشد ، اما رابطه نیز می تواند ادامه یابد. رشد کرده و بالغ می شوند.

مفروضات غیر منطقی مشارکت را به خطر می اندازد. کسانی که به رشد روابط اعتقاد دارند ، بیشتر احتمال دارد اختلاف نظرها را بپذیرند و آنها را به عنوان حکم اعدام برای مشارکت نمی بینند. و این به نوبه خود برای روابط مناسب است ، زیرا کسانی که عقاید مختلف را حمله به خود می دانند و برای مشارکت مضر هستند ، رضایت کمتری دارند. در مورد مردان و نی نیز که معتقدند از سیارات مختلفی نسبت به آنچه واقعاً یکدیگر را درک می کنند ، همین مسئله را در بر می گیرد. چنین به اصطلاح "فرضیات غیر منطقی" تأثیر منفی بر مشارکت دارد. به عنوان مثال ، این موارد (توجه 2):

با اختلاف نظرها احساس می کنم رابطه ما در حال از بین رفتن است.
در یک رابطه نزدیک ، همه می توانند نیازهای یکدیگر را طوری احساس کنند که گویی می توانند ذهن را بخوانند.
اختلافات بیولوژیکی بین زن و مرد اصلی ترین دلایل مشکلات شریک زندگی است.
من فکر نمی کنم شریک زندگی من تغییر کند.
اگر شریک زندگی من بهترین جنسی خود را به دست نیاورد ، این بدان معنی است که من شکست خورده ام.
"فرضیات غیرمنطقی" نه تنها رضایت شرکا را تضعیف می کند ، بلکه رفتار ارتباطی و تمایل آنها برای همکاری در رابطه را نیز تضعیف می کند. و با این حال ، این فرضیات نیز تا حدودی در خدمت اهداف خود هستند: آنها جهان را قابل توضیح و کنترل می کنند - هرچند به روشی کمتر سازنده.

هر چه بیشتر بهتر: استانداردهای بالا عشق را تقویت می کند
مطالبات بالا شما را راضی می کند. یورگن از همکاری خود مطالبه زیادی می کند. او دوست دارد اوقات فراغت خود را با کلودیا بگذراند ، برابری را ارج می نهد و انتظار زیادی از خود و کلودیا دارد. از طرف دیگر دیتر نوار را پایین می آورد و از تقاضای زیاد در مورد همکاری خود با لوئیز جلوگیری می کند. چه کسی شادتر است ، چه چیزی برای همزیستی هماهنگ بهتر است؟

دیتر خواسته های پایین تری دارد و بنابراین نمی تواند به آسانی یورگن ناامید شود ، که بیشتر از خودش و شریک زندگی خود مطالبه می کند. و با این وجود: چیزهای زیادی برای پیشنهاد وجود دارد که دیتر نیست ، بلکه یورگن است که شانس بهتری برای داشتن یک رابطه شاد دارد ، زیرا: استانداردهای بالا شما را خوشحال می کند.

اگر خیلی سؤال کنید ، چیزهای زیادی می دهید.اما چرا آن شرکایی که خواستار درجه بالایی از زمینه مشترک ، برابری و سرمایه گذاری در روابط خود هستند خوشحال تر از کسانی هستند که تقاضای پایین تری دارند؟ جواب را می توان به شرح زیر خلاصه کرد: اگر زیاد بپرسید ، چیزهای زیادی می دهید. زن و مردی که از روابط خود تقاضای زیادی می کنند ، که ارزش ها و برابری مشترک را ارج می نهند و نیاز به زمان و احساسات زیادی را در مشارکت دارند ، از شرکای خود در موقعیت های استرس زا حمایت می کنند و همچنین احساس حمایت می کنند. آنها همچنین در شرایط درگیری رفتار سازنده تری دارند. بنابراین خدمات لب کافی نیست: شرکای خواستار در واقع بیشتر درگیر در روابط خود هستند - و سپس با رضایت کامل ثبت نام کنند ، که خواسته های (زیاد) آنها نیز برآورده می شود. به هرحال توافق شرکا در مطالبات آنها از اهمیت کمتری برخوردار است.

به هر حال ، برای ن ، آرزو و واقعیت بزرگترین زمانی است که صحبت از مشاغل خانگی و برقراری ارتباط در مورد مشکلات در روابط است. مردان تقاضاهای خود را حداقل در حوزه جنسی می بینند.

اعتقاد به رشد نیز به اینجا کمک می کند! کسانی که روابط را رشد می دانند از نظر زمینه مشترک ، برابری و سرمایه گذاری در روابط ، تقاضای بالاتری را برای مشارکت خود دارند. و هر چه خواسته های کمتری برآورده شود ، احتمال وقایع روابط منفی بیشتر به مشارکت و شریک منتسب می شود.

واقع گرایانه است! با این حال ، مطالبات بالا فقط در صورت واقعی بودن بودن منجر به مشارکت می شود. اگر اینگونه نباشند ، مانند ادعای قادر به خواندن تمام خواسته های شریک زندگی از لب ، این منجر به کاهش رضایت در شراکت ، با خود و / یا شریک زندگی می شود.

نقص در شانس یا شخصیت؟ در صورت تردید برای دیگری
یک عصر ناموفق. سابین می خواهد توماس را غافلگیر کند: او یک شام کاملاً مفصل را آماده کرده است ، جدول به شکلی مجلل تنظیم شده است ، سی دی مورد علاقه توماس در CD پخش کننده آماده است. توماس اعلام کرده بود که ساعت شش از خانه کار خواهد کرد ، اما سابین بیهوده منتظر ماند تا او را برای باز کردن درب آپارتمان باز کند. در ربع گذشته شش او بیقرار می شود ، در نیمی از شش شش توماس هنوز وجود ندارد. چه اتفاقی افتاده است؟ سابین چگونه تأخیر را توضیح می دهد؟ چه عواملی او را به رفتار توماس نسبت می دهد؟ سابین می تواند سوالات زیر را بپرسد:

چرا توماس دیر است؟ آیا به دلیل غیرقابل اطمینان بودن آن است یا به دلیل شرایط خارجی ، آیا تایر مسطح داشت یا در ترافیک گیر افتاده است؟
آیا توماس اغلب دیر است؟ یا این استثناست؟
آیا توماس در موقعیت های دیگر نیز دیر است ، به عنوان مثال وقتی این دو با دوستانشان قرار ملاقات دارند یا می خواهند در شهر برای خرید ملاقات کنند؟
توماس سابین به آن اجازه می دهد تا صبر کند و از انگیزه های خودخواهانه عمل کند
و در تجزیه و تحلیل نهایی ، در نهایت این مسئله گناه است: آیا توماس مقصر است که صابئین باید منتظر بماند و غذای خوشمزه سرد شود؟
فکر کردن و عمل کردن. دشوار نیست تصور کنید که این ملاحظات بر رفتار سابین تأثیر می گذارد. سابین فکر می کند: "مرد فقیری ، او در یک ترافیک گیر کرده است ، در غیر این صورت او هرگز منتظر من نخواهد بود ، او هرگز این کار را به طور عملی انجام نمی دهد" ، او غذا را گرم می کند و هنگامی که سرانجام به خانه می آید ، توماس را پذیرایی می کند. Sabine ، از طرف دیگر ، فکر می کند: "حالا او دوباره دیر شده است ، همیشه همان ، او بسیار غیرقابل اعتماد است ، همیشه چنین بوده است ، او این کار را با هدف انجام می دهد ، او فقط به خود فکر می کند ." ، توماس می تواند انتظار اتهامات و یک صباح آزار دهنده را داشته باشد. و - عصر زیبایی که از قبل آماده شده است از بین رفته است.

بنابراین نحوه توضیح رویدادها و رفتارهای موجود در رابطه بر رفتار و رضایت ما از رابطه تأثیر می گذارد. اسناد معمولاً به گونه ای ساخته می شود که ادراک و تجربه در شراکت تقویت و تحکیم می شود: اگر سابین از توماس خوشحال شود ، او در شرایط بیرونی به دنبال علل خواهد بود و بدین ترتیب او را از تمام گناهان رهایی می دهد - که این رضایت او را به خطر نمی اندازد. از طرف دیگر ، اگر سابین ناراضی باشد ، رفتار توماس را یک حمله عمدی به خود و مشارکت خود می داند - که بیشتر کیفیت آنها را تضعیف می کند ، به واکنش های عاطفی منفی و ارتباطات سازنده کمتر و رفتار تعارض منجر می شود.

لطفاً در یک حلقه فکر کنید! در شرایط درگیری اغلب این سؤال پیش می آید: چه کسی شروع کرد؟ آیا توماس بازنشسته می شود زیرا سابین مشکلی است یا اینکه سابین به دلیل توماس در حال عقب نشینی است و به سختی قابل لمس است؟ پاسخ به این سؤال بسته به اینکه شما از سابین یا توماس بپرسید ، متفاوت است. از آنجا که غالباً یک دنباله تعامل به علت و معلول تقسیم می شود به طوری که عمل (منفی) از دیگری شروع می شود ، بنابراین شریک زندگی قدم اول را برداشت و بدین ترتیب دریچه را کشف کرده است. با این حال ، اگر می خواهید تعت مکرر را به درستی درک کنید ، ایده خوبی است که "در یک حلقه فکر کنید": برداشت توماس و سابینس ناگ به یکدیگر وابسته هستند و دایره ای شرور را تشکیل می دهند.

ما می توانیم این کار را انجام دهیم! رابطه آینده دارد
مثبت فکر کنید مثبت است هرچه شرکاء خود به خود برای حل مشکلات (آینده) در روابط خود اعتماد کنند ، خوشبخت تر و به طور سازنده تری با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. بنابراین اگر اطمینان داشته باشید که می توانید در مشارکت و با شریک زندگی خود تفاوت ایجاد کنید ، احساس راحتی بیشتری در آن خواهید داشت.

الگوهای تفکر افسردگی. همین امر در زمینه های دیگر نیز صدق می کند: هرچه اعتماد شما به توانایی ها و دستاوردهای خود کمتر باشد ، احساس درماندگی بیشتری می کنید و وقایع کمتری را توضیح می دهد. هرکسی که به طور کلی وقایع منفی را جهانی و پایدار می داند و مسئولیت آنها را به عهده می گیرد (تحت شعار: "همه چیز همیشه اشتباه می رود و این تقصیر من است") و توضیح مخالف را برای وقایع مثبت ترجیح می دهد ("این تصادف محض بود و دارد. ربطی به من ندارد)) ، ممکن است متعاقباً از روحیه افسردگی رنج ببرد. به این ترتیب ، اسناد تأثیر می گذارد بر احساس ما در کنترل و کنترل زندگی و عزت نفس ما.

مجموع تجربیات ما - چرا فکر می کنیم چگونه فکر می کنیم
اما چرا فکر می کنیم چگونه فکر می کنیم؟ فرضیات و ادعاهای ما ، انتظارات و اسناد ما براساس چیست؟ شواهدی وجود دارد که نشان می دهد تاریخ روابط ما تأثیر دارد. در طول زندگی ما بارها تجربه های مشابه با رویدادها ، افراد یا اشیاء را تجربه کرده ایم. مجموع این تجربیات در داخل به عنوان یک "ساختار دانش" ذخیره می شود و بعنوان الگویی برای پردازش اطلاعات ارائه می شود. این ساختارها یا الگوهای دانش نیز بسته به نوع احساس ما در مورد تجربیات اساسی با احساس همراه هستند.

تاریخچه رابطه تأثیر می گذارد. یک مثال تا حدودی ساده ممکن است این مسئله را روشن کند: سباستین این تجربه را داشته است که مادر و پدر هرگز واقعاً یکدیگر را درک نمی کردند. درگیری های زیادی رخ داد ، و هر دو شکایت کردند که دیگری نمی داند که چطور انجام می دهند و آنچه می خواستند و مورد نیاز بودند. اگر برداشت سباستین خود را در طول سالهای طولانی تکرار کند ، او ممکن است به این نتیجه برسد که "زن و مرد هرگز واقعاً یکدیگر را نمی فهمند". وی در همکاری با سیمون می تواند استدلال هایی را در این زمینه به خوبی توضیح دهد: "واقعیتی که ما نمی فهمیم و استدلال می کنیم به این دلیل است که او زن است و من یک مرد هستم" و مطالبات وی در این زمینه قطعاً زیاد نخواهد بود.

در هر زمان ممکن است تغییرات! این نشان می دهد که چقدر فرآیندهای مختلف فکر باهم در هم تنیده شده اند. البته ثابت نیستند. اگر سباستین بارها و بارها با سیمون تجربه کند که در واقع او را کاملا خوب می شناسد و اگر این کار را انجام دهد ، به مرور زمان تضعیف می شود و فرض خود را تغییر می دهد و وقایع رابطه (منفی) را به روشی متفاوت توضیح می دهد. بنابراین رشد در و برای رابطه امکان پذیر است!



فون اینگا ریشتر / استعمال سیگار نه تنها از بیماری های جسمی حمایت می کند بلکه خطر ابتلا به اختلالات روانی را نیز افزایش می دهد. از طرف دیگر ، به نظر می رسد بیماریهای روانی باعث مصرف سیگار می شوند. در دراز مدت ، علائم بدتر می شود ، از بین رفتن شیر به بهبودی کمک می کند. روابط دقیق هنوز هم موضوع تحقیق است.

استعمال سیگار صدمات قابل توجهی به شما و اطرافیان وارد می کند. ترک سیگار خطر ابتلا به بیماریهای مهلک قلبی و ریه را کاهش می دهد. افراد سیگاری زودتر می میرند. هشدارهای اتحادیه اروپا درباره جعبه های سیگار گسترده ، اما به دور از کامل نیست.

 

افراد بیمار روانی بیشتر از افراد سالم روانی سیگاری هستند و بالعکس ، افراد سیگاری بیشتر از افراد غیر سیگاری از نظر روحی روانی هستند.  <p class = "تأیید عکس"> عکس: Shutterstock / Kuzma </p>
افراد بیمار روانی بیشتر از افراد سالم روانی سیگاری هستند و بالعکس ، افراد سیگاری بیشتر از افراد غیر سیگاری از نظر روحی روانی هستند.

عکس: Shutterstock / Kuzma

به عنوان مثال آنچه که هنوز از دست رفته است این هشدار است: سیگار کشیدن سلامت روان شما را به خطر می اندازد. دکتر می گوید: "میزان مصرف همبستگی بین مصرف دخانیات و اختلالات روانی بسیار زیاد است." کریستوف کروگر ، رئیس موسسه تحقیقات درمانی (IFT) در مونیخ. مشاهدات طولانی مدت نشان می دهد که افراد سیگاری دو تا چهار برابر بیشتر از افراد غیر سیگاری از اختلالات اضطرابی یا افسردگی رنج می برند. "درمورد سیگاری های سنگین ، وجود یک بیماری روانی بسیار محتمل است."

 

به عبارت دیگر ، بیشتر افراد سیگاری در بین افراد ناپایدار ذهنی نسبت به افراد سالم روانی وجود دارد. پروفسور دکتر گزارش داد که حدوداً از هر 4،400 شرکت کننده در مطالعه ملی همبودی آمریکا ، یکی از 5 نفر سیگار می کشید. کارن لازر و همکارانش در سال 2000 در مجله "JAMA" (DOI: 10.1001 / jama.284.20.2606). در مقایسه ، تقریباً از هر سه نفر مبتلا به هراس اجتماعی ، هر روز سیگار مصرف می کردند ، هر ثانیه با اختلالات اضطراب عمومی و حتی دو نفر از سه بیمار مبتلا به اختلالات دو قطبی. تعداد سیگارهای مصرف شده و میزان نیکوتین آنها نیز با شدت بیماری افزایش یافت. تاکنون هیچ کس دقیقاً نمی داند که آیا دخانیات دخانیات در واقع باعث اختلالات روانی می شود یا افراد ناپایدار ذهنی تمایل به رفتار خودآزارنده دارند.

 

محققان دانشگاه کالج لندن با دقت بیشتری به عواملی مانند BMI ، سن ، وضعیت اقتصادی اقتصادی ، شرایط از قبل موجود و رفتارهای بهداشتی پرداختند تا تأثیر خالص دود دخانیات بر سلامت روان را فیلتر کنند. آنها از 5560 نفر سیگاری و 2595 نفر از افراد غیر سیگاری در بررسی سلامت اسکاتلند (1998 و 2003) نمونه بزاق گرفتند و سطح کوتینین سرم ، یک محصول تجزیه نیکوتین را تعیین کردند. فقط براساس این مقادیر و صرف نظر از وضعیت استعمال دخانیات ، افراد به پنج گروه تقسیم شدند و وضعیت ذهن با استفاده از "پرسشنامه سلامت عمومی" تعیین شد.

 

نتیجه تعجب آور نیست: "ما یک رابطه وابسته به دوز بین قرار گرفتن در معرض نیکوتین و استرس روانی پیدا کردیم." مارک همر 2010 را در مجله "روانپزشکی JAMA" (DOI: 10.1001 / archgenp روانiatry.2010.76). افراد غیر سیگاری با سطح کوتینین سرم پایین از نظر روانی به مراتب پایدارتر از افراد سیگاری بودند. همبستگی بین محتوای کوتینین (0.05 تا 14/99 میکروگرم بر لیتر) و تنش روانشناختی در بین افرادی که خود سیگاری نمی کردند اما ظاهراً بطور جدی منفعل بودند ، متفکرتر است.

 

ذرات سمی

 

لیست مواد موجود در دود تنباکو مانند موجودی یک آزمایشگاه سم شناسی است. علاوه بر نیکوتین ، استالدهید در مقادیر زیادی نمایش داده می شود و پس از آن اسید هیدروسیانیک ، استون ، اکرولین ، تار ، آرسنیک و فات سنگین قرار می گیرد که نام خود را در برخی از حداکثر 4000 ماده نشان می دهد. 

هرچه بیماری روانی شدیدتر باشد ، مصرف دخانیات بیشتر می شود.  <p class = "fotonachweis"> عکس: Fotolia / Gina Sanders </p>
هرچه بیماری روانی شدیدتر باشد ، مصرف دخانیات بیشتر می شود.

عکس: Fotolia / Gina Sanders

کروگر می گوید: "نقش دقیق نیکوتین مشخص نیست" ، به نظر می رسد ترکیب سموم از اهمیت بیشتری برخوردار است. با این حال ، نیکوتین شناخته شده است که ظرف ده ثانیه به مغز می رسد و سپس روی گیرنده های استیل کولین نیکوتین متصل می شود. در نتیجه ، انتقال دهنده های عصبی به طور فزاینده ای آزاد می شوند ، که همچنین با بیماری های روانی همراه است: دوپامین به عنوان یک ماده اصلی سیستم پاداش ، سروتونین ، معروف به کمبود مشکوک در افسردگی ، و اندروفین مخدر خود بدن.

 

از نظر ذهنی ، دود باعث افزایش توجه و حافظه ، بهزیستی و آرامش می شود. این روانشناس توضیح می دهد که بیشتر افراد سیگاری در سنین جوانی شروع می شوند و بنابراین ، در مرحله رشد ، عملکرد مغز خود را با مواد افزودنی مصنوعی به طور دائم تضعیف می کنند. احتمالاً ، طبق این تئوری ، این تأثیر مداوم گیرنده ها را به گونه ای تغییر می دهد که افراد آسیب دیده دیگر نتوانند نسبت به سایر محرک ها واکنشی نشان دهند: "اما این هنوز از درک واقعاً فاصله دارد."

 

تعادل آشفته مواد پیام رسان همچنین می تواند توضیح دهد که چرا بیماران روانی بیشتر وابسته به دخانیات هستند. کروگر می گوید: "افراد افسرده برای کاهش اضطراب سیگار می کشند و افسرده نمی شوند." آگاهانه یا ناخودآگاه ، افراد مبتلا ممکن است برای تنظیم روحیه خود از اثر نیکوتین به عنوان داروی خود استفاده کنند. با این حال ، این فقط به طور خلاصه کمک می کند. از یک طرف ، نیکوتین پس از فشردن سیگار به سرعت تجزیه می شود ؛ از سوی دیگر ، مغز در هنگام مصرف مداوم تحمل ایجاد می کند. کروگر می گوید: "کسانی که تازه شروع به کار کرده اند ، ممکن است هنوز هم اثرات آن را احساس کنند." معتادان دیگر چیزی راجع به آن متوجه نمی شوند. "به دلیل عادت ، معتادان سعی می کنند از طریق مصرف بالاتر به همان احساس برسند. کروگر از یک دایره شرور صحبت می کند. آرامش کوتاه مدت در طولانی مدت برعکس می شود ،

 

به دلیل تکامل ، هورمونهای استرس بدن را برای خطرات آماده می کنند. فرار یا مبارزه استراتژی بقای انسانهای اولیه بود. آدرنالین ضربان قلب و فشار خون را افزایش می دهد ، کورتیزول ذخایر انرژی را آزاد می کند و از جمله موارد دیگر ، قند خون را بالا می برد. با هر پف ، هورمون ها بدن و ذهن را در حالت هشدار قرار می دهند: با 20 نخ سیگار ، حداقل حدود 200 بار در روز. شاید به همین دلیل است که بیماران اضطراب استعمال سیگار حملات شدیدتر و حملات هراسناک را نسبت به مبتلایان غیر سیگاری گزارش می دهند. نشان داده شده است که سیگار کشیدن خطر افکار خودکشی و اقدام به خودکشی را افزایش می دهد.

 

در سیستم های طبقه بندی تشخیصی DSM-IV و ICD-10 ، وابستگی به نیکوتین یا دخانیات به عنوان یک بیماری مستقل شناخته می شود. کروگر می گوید: "در بعضی موارد ، بیماری های روانی و تمایل به سیگار کشیدن ریشه های مشترک دارند." در این حالت ، فرقی نمی کند که ابتدا چه علامتی وجود داشته باشد. اختلال در سطح بیولوژیکی ، شناختی یا اجتماعی می تواند افراد مستعد را به اشکال مختلف مستعد کند. نمونه ای از این فرضیه می تواند این باشد که 50 تا 90 درصد از کل بیماران مبتلا به اعتیاد به الکل یا مواد مخدر نیز سیگار می کشند. اثرات ظاهراً پاداش دهنده افزایش می یابد ، اما خطرات سلامتی را نیز در پی دارد.

 

خروج ارزشمند است

ترک ترک سیگار نسبت به داروهای ضد افسردگی یا ضد اضطراب در علائم روانشناختی تأثیر بهتری یا برابر دارد.  <p class = "اثبات عکس"> عکس: Fotolia / Knut Wiarda </p>
ترک ترک سیگار نسبت به داروهای ضد افسردگی یا ضد اضطراب در علائم روانشناختی تأثیر بهتری یا برابر دارد.


خروج از اعتیاد به دلیل دوگانگی بودن با ماده اعتیاد آور کار دشواری است ، توضیح می دهد: کروگر: "با این حال ، درمان برای بیماران مبتلا به اختلالات روانی باید حتی بیشتر از افراد روحی و روانی فشرده تر و فردی تر باشد." برای کلینیک ها ، IFT مفهوم "خانه بدون دود" را توسعه داده است. ، مانند سایر روشهای درمانی شیر گرفتن ، مبتنی بر پشتیبانی دارو از طریق جایگزین های نیکوتین و آموزش شناختی در کوچکترین گروه ها است. اهداف واضح و واضح ضروری است: "چگونه زندگی من را بدون سیگار می گذرانم ، در صورت گرسنگی چه می توانم بکنم؟" مرکز تحقیقات سرطان آلمان همچنین توصیه می کند که برداشت در مرحله بهبودی یک بیماری روانی قرار گیرد. بیماران همچنین باید با پزشک خود م کنند.

 

آنالیز متاآنالیز دانشمندان دانشگاه بیرمنگام (DOI: 10.1136 / bmj.g1151) نشان داد که چگونه حالت ذهن نسبت به ترک سیگار واکنش نشان می دهد. محققان به سرپرستی "Gemma Taylor" 26 تحقیق را مقایسه کردند که در آن از افراد قبل از ترک سیگار و چند هفته و سرانجام سالها ، درباره وضعیت روانی آنها سؤال شد. این نتیجه به سختی جای تعجب نیز دارد: پیشرفتهای واضح از نظر افسردگی ، اضطراب ، کیفیت روانی زندگی و احساسات مثبت وجود داشته است. اثرات مشابه یا حتی بیشتر از مواردی بود که می توان با داروهای ضد افسردگی یا داروهای ضد اضطراب به دست آورد. /

سیگار کشیدن خطر اسکیزوفرنی را افزایش می دهد
کریستینا هوهمان جدی / سیگار کشیدن سلامتی را به خطر می اندازد - از جمله سلامت روان. براساس یک متاآنالیز ، افراد سیگاری خطر ابتلا به اسکیزوفرنی به ویژه در سنین جوانی را افزایش می دهند.

 

این همان چیزی است که محققان پیرامون دکتر جیمز مک کیب از کالج کینگ در لندن در ژورنال تخصصی "روانپزشکی لانکت" (DOI: 10.1016 / S2215-0366 (15) 00152-2). مدتهاست که شناخته شده است که بین مصرف دخانیات و روان پریشی ارتباط وجود دارد. افراد مبتلا به دود سیگار بیشتر و بیشتر از میانگین جمعیت است. مک کیب و تیمش اکنون تحقیق کرده اند که آیا سیگار کشیدن به نفع پیشرفت روانپزشکی نیز هست: برای این منظور ، آنها داده های 61 مطالعه را با تقریبا 300000 شرکت کننده ارزیابی کردند ، که از این تعداد حدود 15000 نفر سیگاری بودند.

 

تجزیه و تحلیل نشان داد که در زمان اولین قسمت بالینی اسکیزوفرنی ، 57 درصد از افراد مبتلا به سیگاری بودند. در مطالعات مورد شاهدی ، افراد سیگاری سه برابر بیشتر از افراد غیر سیگاری به بیماری مبتلا می شوند (نسبت شانس: 3.22). اما ، در اینجا ، شواهدی از تعصب انتشار (تحریف نتایج به دلیل یک عمل چاپ نامتوازن) وجود دارد. در مطالعات آینده نگر ، خطر اسکیزوفرنی در افراد سیگاری دو برابر بیشتر از افراد غیر سیگاری بود. نسبت شانس 2. بود. همچنین مشخص شد افرادی که روزانه سیگار می کشند به طور متوسط ​​حدود یک سال زودتر از افراد ممتنع بیمار می شوند.

 

با این مطالعه رابطه علّی بین مصرف دخانیات و اسکیزوفرنی اثبات نشده است. دانشمندان می نویسند که تحقیقات بیشتری در اینجا لازم است. اما ، یک رابطه علّی از منظر پاتوفیزیولوژیک غیرممکن نیست ، زیرا شواهدی وجود دارد که نشان می دهد دود دخانیات بر فعالیت ژن های خطرزا تأثیر می گذارد و همچنین باعث آزاد شدن دوپامین در مغز می شود. بیش فعال بودن مناطق دوپامینرژیک با اسکیزوفرنی همراه بوده است. /


تأثیر رسانه های اجتماعی بر یادگیری و پیشرفت علمی 
آیا شما بین سال های 1980 و 2000 به دنیا آمد؟ سپس شما یک هزاره L و متعلق به یک گروه جمعیت به نام نسل Y . از افراد کمی جوانتر در این گروه اغلب به عنوان بومیان دیجیتال یاد می شود . آنها با اینترنت و اولین شبکه های اجتماعی بزرگ شدند. آنها عملاً با رسانه های اجتماعی متولد شدند. رسانه های اجتماعی بخشی جدایی ناپذیر از زندگی روزمره هزاره ها است. در صورت گشودن فرصت های جدید ، معمولاً خطراتی نیز باید مورد توجه قرار گیرد. چه تأثیراتی در رسانه های اجتماعی بر مطالعات و نمرات نهایی ما دارد؟

آیا استفاده از رسانه های اجتماعی در راه مطالعات موفق ما قرار دارد؟

اهداف و ارزشهای بومیان دیجیتال
نسل ما باهوش فن آوری ، آزادی خواه ، جهان وطنی و جاه طلب است. ما عدالت ، آموزش و انعطاف پذیری را ارزیابی می کنیم. هدف ما ایجاد شبکه و آموزش سریع خودمان است . ما به هیچ وجه به لطف پیشرفت تکنولوژی موفق نیستیم . تخته سیاه و سفید جایگزین تخته سیاه ، تلفن های هوشمند جایگزین کشویی ، تاشو یا مسدود کردن تلفن های همراه می شوند و اگر می خواهید با ما تماس بگیرید ، دیگر شماره تلفن ثابت بلکه شماره تلفن همراه ، حساب اینستاگرام یا نام فیسبوک را نمی پرسید. ما می توانیم بسرعت با افراد همسایه خود ، چه از نظر حرفه ای و چه از نظر خصوصی در ارتباط باشیم.

استفاده از رسانه های اجتماعی توسط دانشجویان
پدیده رسانه های اجتماعی چیز جدیدی نیست. بیشتر شبکه های اجتماعی مهم بیش از 10 سال است که وجود دارد. بر این اساس ، ما با آنها آشنا هستیم. ما هر روز از آنها برای اهداف مختلف استفاده می کنیم.

بسیاری از آمارها در مورد استفاده از رسانه های اجتماعی نشان می دهد که ما از Facebook ، Instagram و Co. خیلی وقت استفاده می کنیم . گزارش جهانی دیجیتال 20 رشد مداوم اینترنت و استفاده از رسانه های اجتماعی را نشان می دهد . در اینجا هیجان انگیز ترین شماره ها وجود دارد: آلمانی ها هر روز بطور متوسط ​​یک ساعت و 13 دقیقه در سکوهای رسانه های اجتماعی می گذرانند. ما هر روز چهار ساعت و 53 دقیقه آنلاین هستیم. گروه سنی با بیشترین پروفایل اینستاگرام در سراسر جهان ، گروه سنی تا 24 سال است. بیشتر پروفایل های فیس بوک افرادی بین 25 تا 34 سال دارند که از نزدیک افراد جوان -24 ساله دنبال می شوند.در سال 2017 ، 90٪ از کل دانشجویان آلمانی چندین بار در هفته از رسانه های اجتماعی استفاده می کردند. در کل جمعیت ، استفاده از آن فقط 52٪ بود . به دلیل اینکه متعلق به نسل Y است ، دانش آموزان از پیشنهادات رسانه های اجتماعی استفاده گسترده می کنند.

تأثیر در نمرات شما - این همان چیزی است که تحقیقات می گویند!
یک چیز مسلم است: قطعاً رسانه های اجتماعی تأثیر خود را بر نمره نهایی شما می گذارند! در نگاه اول ، اکثر نتایج مطالعه بسیار ناخوشایند است: اگر اثری وجود داشته باشد ، بسیار ناچیز است . چشم انداز تحقیق متنوع است: اگر مطالعه ای وجود داشته باشد که ادعا می کند استفاده از رسانه های اجتماعی باعث ضعف ها می شود ، کمی بعد یک مطالعه منتشر می شود که اثر متضاد را گزارش می کند. در تحقیقات ما نتایج بسیاری را پیدا می کنیم - به خصوص بسیاری از نتایج متفاوت!

در اینجا یک یادداشت کوتاه در مورد مطالعات وجود دارد: هنگامی که به نتایج مطالعه می پردازیم ، بسیار مهم است که توجه کنیم روابط یافت شده وماً علتی نیست. برخی از روشهای آماری اجازه نمی دهد نتیجه گیری در مورد جهت تأثیر بگیرد. بنابراین می تواند چنین باشد که دانش آموزان کمتر موفق فقط از رسانه های اجتماعی بیشتر استفاده می کنند تا دانشجویان موفق تر. احتمال دیگر: نمرات بد منجر به افزایش استفاده از سایت های رسانه های اجتماعی می شود و برعکس! بنابراین وماً اینگونه نیست که دلیل مصرف رسانه های اجتماعی باشد.

علاوه بر این ، گاهی اوقات این مشکل وجود دارد که تمایز کافی وجود ندارد ، به این معنی که رسانه های اجتماعی بر نمرات ما تأثیر می گذارند. تأثیرات بزرگتر در نمرات فقط در صورتی نمایان می شود که نگاهی دقیق تر نشان دهیم در کدام مناطق زندگی ما تحت تأثیر رسانه های اجتماعی قرار دارد. این تنها راهی است که می توانیم ببینیم تأثیر رسانه های اجتماعی چه تاثیری بر عملکرد تحصیلی و نمرات ما دارد.

بنابراین ، اکنون به مهمترین تأثیراتی که نشان می دهد چگونه رسانه های اجتماعی و نمرات ما بر یکدیگر تأثیر می گذارند ، می پردازم .

بسیاری از نقش های رسانه های اجتماعی در مطالعات شما
نقش 1 - ارسال کننده اطلاعات
اطلاعات از هر زمان دیگری قابل دسترسی تر و جاری تر است. جریان اطلاعات بسیار سریع است و دامنه وسیعی دارد. ما دانشجویان نیز از این مزیت بهره مند می شویم . اگر در درک مطلب با مشکل روبرو هستید ، لطفاً برای کمک به دانشجویان همکار خود پیام ارسال کنید ، سؤال خود را در یک انجمن بنویسید یا به سادگی از گروه های فیس بوک برای تحقیق استفاده کنید.

در اینجا باید بین تقاضای خالص با پذیرش بی تأمل از پاسخ ها و تهیه پاسخی برای دستیابی به درک عمیق تر از موضوع ، تمایز قائل شد . ما اغلب به سرعت جواب سوال خود را می یابیم . ما اغلب اینها را اتخاذ می کنیم بدون اینکه با جزئیات بیشتری با آنها برخورد کنیم . بنابراین می توان وظایف را سریعتر و به صورت هدفمند تکمیل کرد ، اما ما اطلاعات را به طور دائم ذخیره نمی کنیم . برای امتحانات موفق و نمرات خوب ، بدست آوردن اطلاعات بصورت آنلاین و مستقل بودن آن ، معقول تر استو با قلب بیاموزید دانش آموزانی که در انجمن های آنلاین به جستجوی پاسخ می پرداختند ، از دانش آموزانی که مطالب یادگیری را ارائه می دادند ، نمره های پایینی داشتند. این توسط یک مطالعه در مورد بحث چهره به چهره در مقابل نشان داده شده است. بحث آنلاین بنابراین: از دامنه منابع استفاده کنید ، اما هرگز آنها را نپذیرید!

نقش 2 - حواس پرتی
در سخنرانی معمولاً توجه ما فقط به گویندگان معطوف نشده است. تلفن های هوشمند و لپ تاپ ها به اندازه کافی محرک های منحرف کننده جذاب را ارائه می دهند. ما به پیام ها پاسخ می دهیم ، از طریق فید توییتر حرکت می کنیم یا DIY جدید را در Pinterest پین می کنیم. به خصوص وقتی سخنرانی جذابیت کمتری داشته باشد ، در رسانه های اجتماعی افراط می کنیم.

ما با یک گوش گوش می دهیم در حالی که چشمان ما روی صفحه است. آیا ما چند وظیفه داریم ؟ Multitasking اجرای همزمان حداقل دو فرآیند پردازش اطلاعات را توصیف می کند. این شامل تمام فرایندهای ذهنی است که به صورت خودکار نیستند. در حقیقت ، مردم قادر به انجام همزمان چندین کار نیستند. به جای کار چند وظیفه ای ، این کار را "تغییر کار " می نامند . ما دو کار را به طور هم زمان انجام نمی دهیم بلکه از یک فعالیت به فعالیت دیگر تغییر می دهیم و دوباره به عقب برمی گردیم. همیشه فرض می کنیم که هنگام کار چند وظیفه ، به همان اندازه کار می کنیم. اما این درست نیست! راندمان ما در چند وظیفه ای بسیار پایین است از زمان انجام این فعالیتها به صورت سری باشد.

می توانید این تغییر به اصطلاح وظیفه را با باز کردن چندین برگه در یک برگه مقایسه کنید. مانند کارهای چند وظیفه ای قابل اجتناب ، چندین کار یا منابع اطلاعاتی فعال هستند. اما شما فقط یک منبع دارید. این بدان معناست که چشمان شما فقط می توانند بر روی یک منبع اطلاعات باشند. بنابراین شما فقط می توانید یک کار را انجام دهید. جابجایی از یک برگه به ​​برگه دیگر برای شما انرژی و تلاش می کند. باید دوباره تغییر دهید و دوباره بخوانید.

در سخنرانی ، تغییر وظیفه از مدرس به تلفن های هوشمند به شرح زیر است: شما تمام اطلاعات را برش نمی دهید و همچنین اگر توجه خود را به سمت سخنرانی برگردانید ، بازگشت به مبحث دشوارتر است. این امر باعث ایجاد شکاف در دانش و سؤالات درک می شود که فقط با زمان و تحقیق اضافی می توان از بین رفت. نمرات شما یا عملکرد تحصیلی شما ممکن است رنج ببرد.

نقش 3 - زمان گیرنده و گیرنده گیر
مطالعه ای تحت عنوان "کتاب های بسیار چهره و کافی نیست" بررسی کرد که آیا استفاده از فیس بوک با نمرات ضعیف مرتبط است. محققان دریافتند که زمان صرف شده در فیس بوک یک پیش بینی کننده قوی از عملکرد است . به خصوص اگر وقت زیادی را برای فیس بوک قربانی کنید ، این عواقب منفی برای نمره نهایی دارد.

با کمال تعجب ، این (حداقل مطابق با این مطالعه) به دلیل کمترین زمان باقی مانده برای یادگیری نیست. مطالعات دیگر این ادعا را با این ادعا که نسلهای قبل تا مدتها فعالیتهای دیگری انجام داده بودند ، تأیید می کنند. فقط آنها در فیسبوک نبودند بلکه تلویزیون را تماشا می کردند ، رومه ها را می خواندند یا در هوای تازه بودند. فرضیه ای که هنوز هم می تواند اثر را توضیح دهد: شاید حفظ غلظت بعد از فرار طولانی مدت رسانه های اجتماعی برای ما مشکل تر باشد . این امر یادگیری مطالب جدید را دشوارتر می کند ، که منجر به نمرات ضعیف می شود.

با این حال ، آنچه مسلم است اینست که رسانه های اجتماعی فرصت های تعویق بسیاری را ایجاد کرده اند . سیل اطلاعاتی که ما می توانیم مصرف کنیم ، گاهی عدم تسلیم در این امر را دشوار می کند. بنابراین رسانه های اجتماعی به مدیریت زمان خوبی نیاز دارند.

نقش 4 - داروی بالقوه
اگرچه اعتیاد به اینترنت هنوز یک بیماری ثبت شده در سیستم های تشخیصی تشخیصی نیست ، اما تحقیقات و عمل هنوز هم نیاز دارد که به عنوان یک اعتیاد شناخته شود و دائماً در حال بررسی پدیده جدید است. علائم رسانه های اجتماعی و اعتیاد به اینترنت همانند اعتیاد به الکل است: استفاده بیش از حد ، توسعه تحمل و ترک اجتماعی . با توجه به پاپ آپ ها و دامنه مداوم در حال تغییر اطلاعات ، ما در استفاده از رسانه های اجتماعی تقویت می شویم. برای برخی دانش آموزان ، هر پیام جدید مانند یک آبجو سرد به معتاد الکل است. مصرف می تواند اعتیاد آور است.

موضوعات یک مطالعه در مورد اعتیاد به اینترنت به ویژه دو علائم نشان داد: آنها بخش قابل توجهی از زمان موجود خود را در اینترنت و مهمتر از همه طولانی تر از زمان مورد نظر خود می گذرانند. براساس این مطالعه ، 9/9٪ از دانشجویان مورد بررسی ، معتاد طبقه بندی شدند. احتمالاً بدترین اثر جانبی این اعتیاد: خطر ابتلا به اعتیادهای دیگر را افزایش می دهد. معمولاً نه تنها وابستگی روانشناختی خطرناک است بلکه وابستگی جسمی نیز دارد.

نقش 5 - تماس با پرستار
رسانه های اجتماعی به دلایلی خاص گفته می شوند! آنها ما را قادر می سازند تا روابط اجتماعی را برقرار و حفظ کنیم . این امر به ویژه برای دانشجویان سال اول و دانشجویان جدید بسیار مهم است . براساس مطالعات ، رسانه های اجتماعی برای ایجاد ارتباط با دوستی و دوستی های موجود از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. با مشاهده پروفایل دوستان (فیسبوک) ما ، در مورد علایق آنها بیشتر می آموزیم و می توانیم از این دانش هنگام برنامه ریزی سرمایه گذاری های مشترک استفاده کنیم. تعامل اجتماعی ، رضایت از زندگی و اعتماد براساس یک مطالعه انجام شده استبا استفاده از Facebook ارتباط مثبت دارد. رسانه های اجتماعی نه تنها ارتباط را آسان تر می کنند بلکه در نهایت باعث می شوند که ما دوستان بهتری و افراد اجتماعی بیشتری داشته باشیم. این به نوبه خود ما را شادتر و در نتیجه پربارتر می کند. از طریق حفظ مخاطبین ، حتی از طریق گذرگاهها نمرات بهتری کسب می کنیم.

نقش 6 - خلق و خوی
ما خلق و خوی و ما به طور کلی رفاه یک قابل توجهی تاثیر بر حافظه، تمرکز و انگیزه ما . بنابراین ، نباید دست کم گرفت که استفاده از رسانه های اجتماعی چه تأثیری بر رفاه ما می گذارد ، زیرا این به نوبه خود می تواند تأثیر بزرگی در عملکرد ما و در نتیجه در نمرات ما داشته باشد.

مطالعات بیشماری تأثیر استفاده از رسانه های اجتماعی بر رفاه دانشجویان را نشان داده استبررسی شده است. عامل تعیین کننده در اینجا این بود که فعالیت هایی که در رسانه های اجتماعی انجام می شد یا دانش آموزان با آن هدف آنلاین می شدند. هنگامی که دانشجویان دانشگاه در انجمن های چت می نوشتند ، با دیگران تماس تلفنی برقرار می کردند یا در سایت هایی مانند شبکه های فیس بوک عمل می کردند ، آنها به عنوان "با انگیزه اجتماعی" طبقه بندی می شدند. اگر آنها دارای انگیزه اجتماعی بودند ، این منجر به بهزیستی بیشتر می شد. از طرف دیگر ، اگر دانشجویان دانشگاه می خواستند در اینترنت گشت و گذار کنند ، فیلم تماشا کنند یا بازی های رایانه ای انجام دهند ، احتمالاً آنها تنهایی می شدند. فقدان یک مؤلفه اجتماعی منجر به رفاه خوب شد. با دانش آموزانی که از شبکه های اجتماعی برای تعویق یا گذراندن وقت استفاده می کردند ، همین اتفاق افتاد.

رسانه های اجتماعی نیز اغلب به عنوان راهی برای درک با عوامل استرس زا برخورد . کاربران رسانه های اجتماعی به دنبال پشتیبانی و تأیید به صورت آنلاین هستند. افراد دارای این هدف معمولاً نسبت به افرادی که از رسانه های اجتماعی برای حفظ ارتباط استفاده می کنند ، تنهایی ، محفوظ تر ، مضطرب و افسرده تر هستند. سایت هایی مانند فیس بوک و اینستاگرام امکان حفظ یا افزایش خود-تصویر و عزت نفس را ممکن می سازند . اغلب با تحریف واقعیت این اتفاق می افتدهمراه است. افشای انتخابی ، ویرایش یا تغییر اطلاعات و عکس ها مطمئناً می تواند تأثیر مثبتی بر عزت نفس دانش آموزان داشته باشد. تا حدودی "تحریک تعارف" از طریق بیان خود حتی مثبت است.

اگر در سکوهای رسانه های اجتماعی مبتنی بر تصویر مانند Instagram ، Tumblr ، Reddit ، YouTube و Pinterest بمانیم ، خطر تبعیض آمیز توسط افراد شناخته شده کمتر است ، زیرا عملکرد کامنت ها معمولاً محدود است یا بیشتر برای افراد غریبه محدود می شود. به همین دلیل رفاه ما معمولاً در هنگام استفاده از این رسانه اجتماعی بیشتر از استفاده از فیس بوک است. زورگویی و تبعیض در اینجا آسانتر است و معمولاً شخصی تر است.

بنابراین: آیا رسانه های اجتماعی خوب هستند یا بد؟
کمی از هر دو! رسانه های اجتماعی نقش های بسیاری در زندگی ما دارند و به همین دلیل تأثیرات متنوعی و متفاوتی در مطالعات ما دارند . رسانه های اجتماعی به خودی خود بد نیستند ، اما به مهارت های لازم را دارند . خودکنترلی ، خود نظم و انضباط ، صلاحیت رسانه ها ، توانایی تأمل و مدیریت زمان . اگر این مهارت ها و مهارت ها را گسترش دهیم ، می توانیم از رسانه های اجتماعی بدون مشکل برای ما استفاده کرده و از جهات مختلف سود ببریم. بنابراین اثرات رسانه های اجتماعی می تواند مثبت باشد و خود را در نمرات شما حس کند!


این نقل قول ها به اندازه کافی شناخته شده اند که توسط بیشتر انگلیسی زبانان بومی قابل درک است. برخی از آنها به زبان نوشتاری انگلیسی (نمایشنامه ها ، کتاب ها یا شعرها) آمده ، برخی دیگر از فیلم ها و برخی دیگر از افراد مشهور تاریخ هستند. هر یک از این نقل قول ها را می توان در یک مکالمه ، به طور کامل یا جزئی نقل کرد. آنها به خوبی شناخته شده اند که در صورت نقل قول های طولانی تر ، اغلب فقط به بخش اول نقل قول ذکر می شود زیرا مردم بقیه را می شناسند. هنگامی که یک نقل قول انگلیسی را بدانید ، در بسیاری از نقاط متوجه آن خواهید شد. نقل قول های معروف اغلب کمی برای ایجاد شوخی تغییر می کنند ، زیرا همه هم نقل قول اصلی و هم نسخه اصلاح شده را می فهمند. اگر آنها را در متن غیر منتظره نقل کنید ، می توانند به عنوان شوخی نیز مورد استفاده قرار گیرند.

نقل قول    از کی    زبان
گل سرخ به هر نام دیگری بوی شیرین می دهد.    ویلیام شکسپیر    انگلیسی
هر گردی که گردو نیست.    ویلیام شکسپیر    انگلیسی
یک مرحله جهان و همه زن و مرد صرفاً بازیکن هستند.    ویلیام شکسپیر    انگلیسی
نپرسید که کشور شما برای شما چه کاری می تواند انجام دهد. بپرسید چه کاری می توانید برای کشور خود انجام دهید.    جان کندی    انگلیسی
بپرسید ، و به شما داده می شود؛ جستجو کنید ، و خواهید یافت.    کتاب مقدس    یونانی
هشتاد درصد موفقیت در حال نشان دادن است.    وودی آلن    انگلیسی
مقدماتی ، واتسون عزیزم.    شرلوک هولمز (شخصیت)    انگلیسی
برای کسانی که چیز زیادی به آنها داده می شود ، چیز زیادی لازم است.    کتاب مقدس    یونانی
صادقانه بگو ، عزیزم ، لعنتی نمی کنم.    Rhett Butler (شخصیت)    انگلیسی
نبوغ یک درصد الهام و نود و نه درصد تعریق است.    توماس ادیسون    انگلیسی
برو جلو ، روز مرا درست کن.    هری کالاهان (شخصیت)    انگلیسی
او سریعترین سفر را به تنهایی سفر می کند.    رودارد کیپلینگ    انگلیسی
جهنم هیچ خشم مانند زنی که مورد اهانت قرار گرفته نیست.    ویلیام کنگره    انگلیسی
جهنم افراد دیگر است.    ژان پل سارتر    فرانسوی
بچه اینجا    ریک بلین (شخصیت)    انگلیسی
هوستون، ما یک مشکل داریم.    جیم لاول (شخصیت)    انگلیسی
من یک رویا دارم که چهار فرزند خردسالم یک روز در ملتی زندگی کنند که در مورد رنگ پوستشان بلکه با توجه به محتوای شخصیت آنها مورد قضاوت قرار نگیرند.    مارتین لوتر کینگ    انگلیسی
من همیشه به مهربانی غریبه ها بستگی داشتم.    Blanche Dubois (شخصیت)    انگلیسی
من عاشق بوی ناپالم صبح هستم.    سرهنگ کیلگور (شخصیت)    انگلیسی
من فکر میکنم پس هستم.    رنه دکارت    فرانسوی
اگر در ابتدا موفق نشدید ، سعی کنید دوباره امتحان کنید.    ما هیکسون    انگلیسی
اگر می خواهید جهنم کنید ، ادامه دهید.    وینستون چرچیل    انگلیسی
اگر آن را بسازید ، آنها خواهند آمد.    جو جکسون (شخصیت)    انگلیسی
اگر می خواهید کاری درست انجام شود ، خودتان این کار را انجام دهید.    چار-گویول اتین    فرانسوی
اگر می خواهید چیزی گفته شود ، از یک مرد بپرسید. اگر می خواهید کاری انجام شود ، از یک زن بپرسید.    مارگارت تاچر    انگلیسی
بر می گردم.    خاتمه دهنده (شخصیت)    انگلیسی
من به او پیشنهاد می دهم که او نمی تواند رد کند.    ویتو کورلئون (شخصیت)    انگلیسی
این احساس را دارم که دیگر در کانزاس نیستیم.    دوروتی (شخصیت)    انگلیسی
دوستان خود را نزدیک نگه دارید ، اما دشمنان خود را نزدیک تر کنید.    مایکل کورلئون (شخصیت)    انگلیسی
دانش قدرت است.    سر فرانسیس بیکن    لاتین
زندگی مانند جعبه شکلات است. شما هرگز نمی دانید چه چیزی بدست می آورید.    فارست گامپ (شخصیت)    انگلیسی
زندگی مثل راندن یک دوچرخه است. برای اینکه تعادل خود را نگهدارید باید به حرکت ادامه دهید.    آلبرت انیشتین    انگلیسی
باشد که نیروی با شما باشد.    جنگ ستارگان (شخصیت های زیادی)    انگلیسی
هیچ کس نمی تواند شما را بدون رضایت شما احساس فرومایه کند.    ایلانور روزولت    انگلیسی
همه کسانی که سرگردان هستند گم نمی شوند.    جی آر آر تولکین    انگلیسی
هیچ چیز به جز مرگ و مالیات قطعی نیست.    بنجامین فرانکلین    انگلیسی
فراق چنین غم و اندوه شیرین است    ویلیام شکسپیر    انگلیسی
قدرت خراب می شود. قدرت مطلق کاملاً فاسد می شود.    جان دالبرگ-آکتون    انگلیسی
آرام حرف بزن و چوب بزرگی را حمل کن    تئودور روزولت    انگلیسی
این یک قدم کوچک برای یک مرد است ، یک جهش بزرگ برای بشر.    نیل آرمسترانگ    انگلیسی
عشق به پول ریشه همه شر است.    کتاب مقدس    یونانی
تنها چیزی که باید از آن بترسیم ، خود ترس است.    فرانکلین دی روزولت    انگلیسی
حقیقت تو را آزاد خواهد کرد.    کتاب مقدس    یونانی
هیچ جا مثل خونه نمیشه.    دوروتی (شخصیت)    انگلیسی
اگر دو نفر از آنها مردند ، سه نفر می توانند راز نگه دارند.    بنجامین فرانکلین    انگلیسی
بهتر است که دوست داشته باشیم و گم شویم از این که اصلاً دوستش نداشته باشیم.    آلفرد لرد تنیسون    انگلیسی
بودن یا نبودن بودن ، این سوال است.    ویلیام شکسپیر    انگلیسی
اشتباه کردن انسان است؛ ببخش ، الهی.    الکساندر پاپ    انگلیسی
با خودت رو راست باش.    ویلیام شکسپیر    انگلیسی
دو جاده در یک چوب متفرق شده اند ، و من ، یکی را که کمتر با آن رفت و آمد کردم ، تغییر دادم و این تفاوت را ایجاد کرده است.    رابرت فراست    انگلیسی
متحد ایستاده ایم ، تقسیم می شویم.    ایسوپ    یونانی
آنچه ما را نمی کشد ، ما را قوی تر می کند.    فردریش نیچه    دویچه
آنچه ما در اینجا داریم عدم برقراری ارتباط است. بعضی از مردان شما فقط نمی توانید به آنها برسید.    سروان (شخصیت)    انگلیسی
هرچه هستی خوب باشید.    آبراهام لینکولن    انگلیسی
شما می توانید بعضی از زمان ها و بعضی اوقات همه مردم را احمق کنید ، اما نمی توانید همه اوقات همه مردم را فریب دهید.    آبراهام لینکولن    انگلیسی
شما باید تغییری باشید که می خواهید در جهان ببینید.    مهاتما قندی    انگلیسی
شما با من صحبت می کنید؟    Bickle (شخصیت)    انگلیسی


من فکر می کنم ضرب المثل های چینی هزاران سال خرد و زندگی سنتی را منعکس می کنند و تجربه ای کم اهمیت از زندگی برای مردم چین هستند. گفته های ضرب المثلی بین Chengyu (اصطلاحات ثابت) و Yanyu (ضرب المثل های واقعی) تمایز قایل است. مرزهای بین این دو همیشه به وضوح قابل مشاهده نیست.

ضرب المثل ها اکثراً بسیار قدیمی هستند و تقریباً همیشه از چهار شخصیت در اصل تشکیل شده است. هر ضرب المثل معمولاً داستان خاص خود را دارد و بدون دانستن آن ، گاهی درک معنای واقعی خود ضرب المثل بسیار دشوار است.

البته صدها نفر از این خردمندانه های بزرگ وجود دارد ، و ما در واقع می خواستیم لیست TOP 10 شخصی خود را بسازیم ، اما 40 مورد زیر فقط موارد مورد علاقه ما هستند و ما نمی خواستیم هیچ کدام را کنار بگذاریم:
"کوتاهترین راه بین دو نفر لبخند"

"اگر ببر در کوه ها نباشد ، میمون خود را پادشاه می نامد"

"عقاب ها به تنهایی پرواز می کنند ، گوسفندان به گله ها می روند"

"اشتباهات دیگران معلمان خوبی هستند"

"هنگامی که جوهر را لمس می کنید ، در نزدیکی دارچین قرمز می شوید.

"فقط یک صنعتگر بد ابزارهای خود را مقصر می داند"

"کسی که می گوید چیزی امکان پذیر نیست نباید شخصی را که این کار را انجام می دهد مزاحم کند"

"بهترین زمان برای کاشت یک درخت 20 سال پیش بود. دومین بهترین زمان در حال حاضر "

"اگر رنگین کمان را به فرزند خود نشان دهید ، از کار فرار نخواهید کرد. اما رنگین کمان منتظر نیست تا کار شما تمام شود "

"به یک مرد گرسنه ماهی بدهید ، و هنگامی که او کامل شد ، به او بیاموزید که چگونه ماهی بگیرد ، و دیگر هرگز گرسنه نخواهد شد"

"در کنار آب نباشید و در انتظار ماهی باشید. به خانه بروید و یک وب بپوشید "

متناسب:   خرد بالای طبیعت - آنچه من از باغ ما برای زندگی آموخته ام
"مسئله را حل کنید ، نه مسئله گناه"

"نه باد ، بلکه بادبان جهت را تعیین می کند"

"شکست مادر موفقیت است"

"نمی توانید کف دست خود را ببندید"

"آنچه چشم ها نمی بینند قلب را آزار نمی دهد"

"اگر با بادام زمینی پرداخت کنید میمون می شوید"

"لاک پشت ها می توانند بیشتر از راه خرگوش به شما بگویند"

"شما نه تنها مسئول آنچه انجام می دهید ، بلکه مسئولیت آنچه انجام نمی دهید"

"دانش گنجی است که از همه جا صاحب آن را دنبال می کند"

"اگر آنچه می خواهید بگویید زیباتر از سکوت نیست ، ساکت باشید"

"آنچه کاترپیلار پایان زندگی می نامد ، عاقلانه یک پروانه صدا می کند"

"هنگامی که وزش باد تجدید می شود ، برخی از دیوارها و برخی دیگر آسیاب های بادی می سازند"

"چاه را قبل از اینکه تشنه شوید حفر کنید"

"سریعترین اسب نمی تواند کلمه ای را که با عصبانیت گفته می شود صید کند"

"شریف دهان را حرکت می دهد ، نه دست ها"

"وقتی روباه به مرغها می آید ، نیات خوبی ندارد"

هرکس یک کنه را ید ، اعدام خواهد شد. هر کس یک کشور را غارت کرد ، دوک شد "

"یک دوست دیگر ، یک راه دیگر"

"وقتی چاه خشک است ، می توانید ارزش آب را ببینید"

"اگر از در بیرون می روید ، راه را بخواهید. آیا شما به یک روستا می آیید ، درباره آداب و رسوم بپرسید! "

"وقت خود را صرف جستجوی موانع نکنید. شاید هیچ کدام وجود نداشته باشد! "

"خوشبختی تنها چیزی است که وقتی شما آنرا به اشتراک می گذارید دو برابر می شود"

"این که آیا شما عجله دارید یا به آرامی قدم می زنید ، مسیر همیشه یکسان است"

"سفر طولانی با اولین قدم آغاز می شود"

"اگر از کوه های مرتفع صعود نکنید ، دشت را نمی شناسید"

"درخت پراکنده سایه نمی زند"

"حتی زیباترین رویا وقتی از خواب بیدار می شوید به پایان می رسد"

"بهتر است در مسیرهای جدید قدم بگذارید تا اینکه در مسیر قدیمی متوقف شوید"

اگر ده هزار مزارع داشته باشید ، فقط می توانید یک اندازه از برنج در روز بخورید. اگر خانه شما دارای هزار اتاق باشد ، فقط هشت فوت فضای در شب نیاز دارید. "

"تمرین عالی می شود"


ضرب المثل های مفید انگلیسی
ضرب المثل های انگلیسی
مهم نیست که چقدر دستور زبان و کلمات یک زبان خارجی را یاد می گیرید. مهم نیست که چقدر وقت صرف تلفظ صحیح می کنید . مهم نیست که چه مدت در یک کشور با یک زبان دیگر بگذرانید. اگر بسیاری از ظرافت های کوچک یک زبان را یاد نگرفتید ، دیر یا زود قادر نخواهید بود زبان را به سطح یک بلندگو بومی برسانید. و امیدوارم که بعد از همه با ما اینجا باشید ، نه؟ به سرعت یادگیری زبان انگلیسی قادر به، اما در همان زمان به واقعا درک و زبان شدید آگاهی از زبان انگلیسی است.

ضرب المثل ها نمک زمین است - که این یک ضرب المثل است! با این حال ، معمولاً تعداد بیشتری از این افراد به یک زبان خارجی وجود دارند که به اندازه سوال برانگیز می آیند. از آنجا که اغلب این گفته ها به زبان انگلیسی دشوار است درک شود. با این حال ، برای اینکه خود را به طور کامل در فرهنگ غوطه ور کنید ، لازم است که حداقل شناختی بهتر داشته باشید. شما باید بتوانید مکالمه های زیادی را با دانش تخصصی برگزار کنید و در عین حال دانش عمیق تری از زبان انگلیسی ایجاد کنید. همچنین در این لیست خواهید دید که بسیاری از این ضرب المثل ها دارای بورس آلمانی هستند ، به همین دلیل باید یادگیری سریع تر آنها را آسان کرد.

ضرب المثل ها ، معروف به ضرب المثل یا به انگلیسی می گویند ، معمولاً جملات کوتاهی هستند که اندکی خرد و نصیحت می کنند. آنها اغلب در طول گفتگو استفاده می شود تا بدیهیات را توضیح دهد. در اینجا تعدادی از مواردی وجود دارد که ممکن است بیشتر اوقات آنها را بشنوید و باید بفهمید.

به مدت 30 روز ما را به صورت رایگان امتحان کنید  - انگلیسی را یاد بگیرید آنلاین - با گویندگان بومی معتبر که همیشه در دسترس هستند.
ضرب المثل های مفید انگلیسی

1. قلم از شمشیر نیرومندتر است
"قلم از شمشیر قوی تر است"
این بدان معنی است که می توانید با دانش و اعتقاد بیشتر از نیروی خالص دست یابید.

2. هنگامی که در روم هستید ، مانند رومیان رفتار کنید
"اگر در روم هستید ، این کار را مانند رومی ها انجام دهید"
بیان شده است که در یک کشور خارجی باید به سادگی خود را بر روی عادت افراد محلی هدایت کنید. درست مثل ضرب المثل ها یا گفته های انگلیسی. بنابراین این یک گفته در مورد ضرب المثل ها است!

3. هنگامی که رفتن سخت می شود ، کار سخت پیش می رود
"هنگامی که رفتن سخت می شود ، ادامه کار سخت"
با ما ، شما احتمال بیشتری خواهید داشت "فقط سختی که وارد باغ می شوید. من سخت تر هستم ، من یک باغبان می گویم "، اما این عبارت اغلب به زبان انگلیسی شنیده می شود. با این وجود بیشتر اوقات قسمت دوم جمله حذف می شود زیرا این عبارت آنقدر شناخته شده است که شما از قبل می دانید که چگونه باید ادامه دهید.

4. هیچ چیز به عنوان "ناهار رایگان " وجود ندارد
"هیچ چیز به عنوان ناهار رایگان وجود ندارد"
ما به احتمال زیاد به آلمانی می گوییم "توصیه های خوب گران است" ، اما کاملاً به این شکل مناسب نیست. ناهار رایگان تقریباً منحصر به دنیای تجارت است و نشانگر این است که هیچ چیز در جهان واقعاً رایگان نیست. حتی اگر گفته ها به زبان انگلیسی گاهی دقیقاً خلاف آنچه منظور است بگویند ، در اینجا مشخص است. بنابراین همیشه به دنبال یک ناهار رایگان نباشید ، زیرا در بعضی از زمان قبض آن را دریافت خواهید کرد.

ضرب المثل های مفید انگلیسی

5- بدون شکستن چند تخم مرغ نمی توانید املت درست کنید
"شما نمی توانید املت درست کنید بدون اینکه چند تخم مرغ را بشکنید"
همچنین چنین ضرب المثلی انگلیسی به زبان آلمانی وجود ندارد. اما موارد زیر را داریم: جایی که تراشه ها تراشیده می شوند. که به معنای چیزی است ، همیشه در مسیر پیش رو مشکلاتی وجود خواهد داشت. همیشه باید مشکلات را برطرف کنید ، اما نباید خودتان را گمراه کنید.

6. از دستی که به شما غذا می دهد نیش نزنید
"دستی را که شما را تغذیه می کند نکشید"
از مردم اطراف خود سپاسگزار باشید ، زیرا همیشه کسی نباید کمک کند ، اما عده ای فقط دوست دارند این کار را انجام دهند. اگر دست خود را نیش بزنید ، دیگر تغذیه نخواهید شد ، بسیار ساده است.

7. تمام تخم مرغهای خود را در یک سبد نگذارید
"تمام تخم مرغهای خود را در یک سبد قرار ندهید"
این گفته ممکن است قدیم پیر به نظر برسد ، اما همچنان اهمیت خاصی دارد. این گفته ها به زبان انگلیسی می گوید که نباید تمام پول خود را در شرط بندی قرار دهید. زیرا تعداد زیادی تخم مرغ در یک سبد خطری را برای شکستن همه افزایش می دهد. بنابراین ، یا باید تخم مرغ - یا پول خود را بهتر بسته یا با خیال راحت سرمایه گذاری کنید.

8- مرغ خود را قبل از تخم زدن حساب نکنید
"مرغ های خود را قبل از آنکه تخم
بزنید ، حساب نکنید" بدیهی است ، شما مطمئناً این عبارت را بهتر می دانید: نباید پوست خرس را بفروشید تا این که ابتدا آن را بکشید. به عبارت ساده: شما نباید روز قبل از عصر تمجید کنید و به نصف خرد نپردازید ، زیرا واقعاً آنچه را که می خواهید دریافت نمی کنید.

9- یک ساعت شکسته روزانه دو بار مناسب است
"حتی یک ساعت شکسته روزانه دو بار را صحیح نشان می دهد "
شاید یکی از ضرب المثل های ضرب المثلی که در زبان انگلیسی وجود دارد. این بدان معناست که افرادی که غالباً اشتباه می کنند ، گاه جواب درست می دهند. یک جمله مناسب از زبان آلمانی این است که حتی یک مرغ کور در نهایت یک دانه پیدا می کند.

ضرب المثل ضرب المثل مفید انگلیسی
10- بهتر از ببخشید
"بهتر است در جای امن باشید تا در سمت امن باشید." برای اینکه
صریح و واضح بگوید ، انگلیسی می خواهد از این گفته استفاده کند و بگوید که محافظت از خود بسیار معنادار است تا اینکه بعد از آن سوگند بخورید. مطمئناً اگر با خداحافظی از این گروه با کلمات "بهتر ایمن تر از ببخشید" این حرف را در میخانه های لندن بشنوید ، زیرا در غیر این صورت عصر خیلی طولانی خواهد بود.

11- اگر چرت بزنید ، گم می شوید
"اگر شما روی توپ نمی مانید ، از دست می دهید"
این تعویق و تعبیر یکی از معروف ترین گفته های انگلیسی است و اغلب بخصوص در دنیای تجارت مورد استفاده قرار می گیرد. زیرا اگر هوشیار یا توپ نشوید ، خطر از دست رفتن در زمین را دارید. به معنای واقعی کلمه برای بیان این مسئله است که شما نباید بعد از اولین زنگ هشدار چرخانید. بلند شوید و به سر کار بروید ، زیرا همانطور که در آلمانی می گوییم "پرنده اولیه کرم را می خورد".

این فقط یک انتخاب کوچک و کم حجم از ضرب المثل های معمولی انگلیسی است که باید در آن گنجانده شود. اولا ، آنها نه تنها به نزدیک شدن به زبان انگلیسی کمک شایانی می کنند. نه ، آنها همچنین در مورد فرهنگ یک کشور چیزهای زیادی می گویند و علاوه بر واژگان ، تنوع فرهنگی دانش را نیز غنی می کنند. گفته ها به زبان انگلیسی غالباً به همتای خود نشان می دهد که شما دانش بنیادی کاملی از زبان و فرهنگ دارید ، که این امر تأثیر مثبت ماندگار در نگرش و درک خواهد داشت.


چرا افراد در پیری ناگهان بدخواه می شوند
توسط کریستین لوول
مشاجره روزانه: برخورد با افراد پیر و ناله می تواند برای اعضای خانواده یا مراقبان سالمندان بسیار استرس زا باشدمشاجره روزانه: برخورد با افراد پیر و ناله می تواند برای اعضای خانواده یا مراقبان سالمندان بسیار استرس زا باشد
مشاجره روزانه: برخورد با افراد پیر و ناله می تواند برای اعضای خانواده یا مراقبان سالمندان بسیار استرس زا باشد
سن برای همه خفیف نیست: سالمندان اغلب بدخواه یا پرخاشگر می شوند. علت تغییر شخصیت اغلب زوال عقل است.

VM هر گونه کلمات بد، به دلیل طعم قهوه نمی شود یا ملحفه اشتباه مطرح شده است: بستگان سالمندان گاهی اوقات تعجب می کنم چرا آنها در یک بار بد خو واکنش نشان می دهند، مشکوک یا حتی تهاجمی. اختلافاتی بوجود می آید که در واقع به نظر برطرف شده است. سالها درگیری زیر شکنجه ممکن است باعث شود افراد مسن به جوان ترها توهین کنند.

در صورت نیاز به مراقبت از فرد مسن دشوار است و همیشه استدلال وجود دارد. اما این رفتار از کجا آمده و چگونه بستگان می توانند با آن برخورد کنند؟

کریستین سوونسکی ، متخصص پرستاری ، از Kuratorium Deutsche Altershilfe در کلن می گوید: "اگر چنین رفتار پرخاشگرانه رخ دهد ، به طور ناگهانی یا فزاینده ای ، بستگان باید ابتدا بدانند که چه چیزی در پس آن است." تعدادی از دلایل جسمی ، روانی یا اجتماعی می تواند علت آن باشد.

"به عنوان مثال ، غالباً غافل می شود که افراد مسن در معرض درد قرار می گیرند ، بعضی اوقات آنقدر گسترده هستند که نمی توانند دقیقاً در کجا بگویند. اگر از بیماری مزمن مانند روماتیسم رنج می برید ، گاهی اوقات این درد جدی نمی شود. " بنابراین او به پزشک توصیه می کند که چگونه این درد را درمان می کند.

رفتار پرخاشگرانه: سرسختی یا شروع زوال عقل
تغییرات تهاجمی در رفتار نیز علائمی است که می تواند با زوال عقل رخ دهد. سوینسکی می گوید: "به خصوص در ابتدای زوال عقل ، هنگامی که مردم متوجه می شوند که آنها فراموشی می کنند و دیگر نمی توانند راه خود را پیدا کنند ، این می تواند منجر به سرزنش و سوء استفاده شود."

پروفسور ولفگانگ مایر ، مدیر کلینیک و پلی کلینیک روانپزشکی و روان درمانی در بیمارستان دانشگاه بن می گوید: همه افراد مبتلا به زوال عقل مستعد پرخاشگری نیستند و برعکس نباید هرگونه پرخاشگری کلامی را به عنوان یک بیماری درک کرد. مایر می گوید: "به طور کلی ، بسیاری از افراد در سن بالا با سازگاری اجتماعی مشکل دارند ، به عنوان مثال بلع خشم خود را بلعید." به همین دلیل ، آنها اغلب برای محافظت از خودشان ، عقب نشینی می کنند. با این حال ، گاهی اوقات ، این رفتار اولین نشانه زوال عقل مغزی است.

اتفاقی که در آایمر در مغز می افتد
گرافیکی آایمر DWO iPad
1 از 6

سلول های موجود در مغز آایمر می میرند و هنوز مشخص نیست که دلیل این امر رسوب بتا-آمیلوئید یا تخریب میکروتوبول ها است یا خیر. مطالعات اخیر نشان داده اند که پروتئین تاو نیز نقش دارد.
منبع: Infographic World Online
 
اتصالات سلولی (سیناپس ها) دیگر کار نمی کنند - انتقال سیگنال دیگر امکان پذیر نیست.

مرگ سلولهای عصبی نیز می تواند دلایل دیگری ، هنوز ناشناخته داشته باشد.

آایمر شایعترین شکل دمانس است.

بیشتر اوقات ن مبتلا می شوند اما فقط به این دلیل که پیرتر از مردان هستند.

آلوئز آایمر اولین بار در سال 1906 بیماری فراموشی را برای بیمار آگوست دتر توصیف کرد.
مغز پیشانی وظیفه مهار کلیه رفتارها در مغز را بر عهده دارد. عملکرد آن به دلیل تغییر در ساختار به طور فزاینده ای در پیری محدود می شود ؛ این امر به ویژه در زوال عقل مشخص است. مایر سخنگوی شبکه شایستگی دمانتیا می گوید: "متأسفانه می تواند به دوست داشتنی ترین فرد ضربه بزند که ناگهان ناعادلانه شود."

خواه زوال عقل وجود داشته باشد یا خیر - متخصصان رفتارهای پرخاشگرانه را در افراد مسن ترجیح می دهند ، در درجه اول به موقعیت هایی که آنها را تحت الشعاع قرار می دهد و نمی توانند آنها را درک کنند. "رولف هوفرت" مدیر عامل انجمن پرستاران آلمان توضیح می دهد: "این اغلب نشانه ناتوانی و احساس وابستگی به دیگران است ، که شما به جز فریاد زدن کاری دیگر نمی توانید انجام دهید." "شما باید آن را درک کنید."

دلایل احتمالی بد روحیه
بستگان گاهی اوقات تمایل به تجویز دارویی پیرمرد را احساس می کنند ، مثلاً برای آرام کردن او. مایر در ابتدا علیه این امر توصیه می کند. وی به بستگان توصیه می کند تا از آنها سؤال کنند و بررسی کنند که آیا ممکن است چیزی در وضعیت زندگی افراد سالخورده برای تسکین او ایجاد شود: "آیا او ارتباطات اجتماعی کافی دارد؟ آیا او احساس درک می کند؟ آیا انسان مراقبت کافی را تجربه می کند؟ آیا با آنها مناسب صحبت می شود؟ آیا او در یک آپارتمان مناسب زندگی می کند؟

سوزینسکی می گوید: "مقابله با شخصی که بسیار شکایت می کند یا فقط شکایت می کند ، اغلب دشوار است." اما نشان داده شده است که اگر فرد سالم درک بیمار را بهتر نشان دهد و همچنین با احساس خود طنین انداز شود بهتر است. "سالمندان درک می کنند که اوضاع به همان شکلی که قبلاً پیش نمی رود ، احساس تنهایی می کنند ، زیرا دوستان یا شرکای آنها در حال حاضر مرده اند ، ممکن است آنها بی حوصله باشند و احساس نیاز نمی کنند ، یا نگرانی های مالی در مورد یک بازنشستگی کوچک دارند." روانشناس می گوید.

احساس تعادل زندگی بد نیز بر خلق و خوی سنگین است. پیرمرد پس از آن می ترسد که زندگی خود را پس ندهد. سووینسکی می گوید: "اگر شما همیشه بگویید" خوب خواهد بود "یا" اکنون به خوبی ها نگاه کنید "، مردم احساس جدی نمی کنند و بیشتر و ناکارآمد می شوند."

با وجود این ، هر یک از اعضای خانواده باید فکر کنند که چه قدر قدرت برای مراقبت و یا دیدار با سالمندان در هنگام وجود استدلال های مکرر وجود دارد ، می گوید. یک سرویس پرستاری حرفه ای احتمالاً می تواند درگیر باشد یا خدمات درمانی بین چندین نفر تقسیم شود. پیشنهادات روان درمانی برای اقوام نیز برای مقابله با استرس و رابطه با سالمندان مفید است. اینها عوامل مهمی برای جلوگیری از افزایش و یا در موارد شدید خشونت جسمی هستند.

سوینسکی همچنین در مورد مساعدت حرفه ای برای خویشاوندان توصیه می کند: "اگر توجه داشته باشید که درگیری های حل نشده با پدر یا مادر باعث می شود که جمع شدن سخت تر شود ، باید در صورت وم خودتان را شروع به درمان کنید ، زیرا بسیاری از امور ، به ویژه در مورد بیماران زوال عقل ، دیگر نمی توانند روشن شوند. "

دمانس - بیماری با وحشت
حدود صد سال پیش ، روانپزشک آلوئز آایمر (1915-19) ابتدا بیماری را توصیف کرد که بعداً به نام وی نامگذاری شد. در آن زمان ، مردی همسر سردرگم و گمراه کننده خود را به "مرکز شهر مجنون و صرع" در فرانکفورت آورد.پس از مرگ بیمار ، آلوئز آایمر در سال 1906 مغز وی را معاینه کرد. او رسوبات پروتئینی را در کل قشر مغز و سلولهای عصبی مرده یافت.

محققان درمورد آنچه اتفاق می افتد دقیقاً در مغز در آایمر و زوال عقل رخ می دهد. قطعات پروتئینی - پپتیدهای آمیلوئید - در مغز رسوب می کنند. این پلاکها غیرقابل حل هستند. سلول ها قادر به خلاص شدن از شر این رسوبات نیستند. پلاکها در انتقال محرکها بین سلولهای مغزی دخالت می کنند ، سلولها غیرفعال می شوند و می میرند.

از طرف دیگر ، بسیار واضح است که به خصوص افراد مسن مبتلا هستند. در افراد 70 تا 74 ساله ، سه تا چهار درصد دچار زوال عقل و در افراد 75 تا 79 ساله این میزان در حال حاضر هفت درصد است. در گروه سنی 85 تا 89 سال ، یک چهارم از زوال عقل رنج می برند ؛ در بالای 90 سال ، حداقل 30 درصد مبتلا هستند. اینها اعداد و ارقامی از عصب شناسی بیمارستان دانشگاه کلن است ، برخی دیگر تصور می کنند که افراد رنج بیشتری نیز خواهند دید.

طبق آمار وزارت بهداشت فدرال ، حدود 1.2 میلیون نفر مبتلا به زوال عقل در آلمان زندگی می کنند. پیش بینی می شود تا سال 2030 این تعداد به حدود 1.7 میلیون نفر برسد.

عکسهای خارق العاده از درون انسان
جدیدترین و مدرن ترین توموگرافی های رایانه ای تصاویر شفاف و باریک را به صورت سه بعدی ارائه می دهند - مانند این جمجمه.  با این حال ، پزشکان از قرار گرفتن در معرض اشعه هشدار می دهند.
1 از 6

جدیدترین و مدرن ترین توموگرافی های رایانه ای تصاویر شفاف و باریک را به صورت سه بعدی ارائه می دهند - مانند این جمجمه. با این حال ، پزشکان از قرار گرفتن در معرض اشعه هشدار می دهند.

آنچه بیشتر یادآور شبکه شعب است در واقع رگ های خونی است.
منبع: سیستمهای پزشکی فیلیپس
 
اسکنرهای با کارایی بالا از نظر نوری با دیگران تفاوت ندارند ، اما مقادیر درونی را محاسبه می کند.

. و با جزئیات. دستگاه می تواند قلب را فقط در دو ضربه ضرب کند.
منبع: سیستمهای پزشکی فیلیپس

دمانس یک فرآیند کند است که منجر به از دست رفتن جهت گیری می شود و سالها ادامه می یابد. از نظر مزمن ، پیشرفتهای دژنراتیو در مغز اتفاق می افتد. به عنوان مثال ، در بیماران زوال عقل ، بدتر شدن حافظه ، تفکر و قضاوت مشاهده می شود.

دو سوم از مبتلایان به آایمر رنج می برند ، شایع ترین شکل دمانس است. بیماری آایمر بر مغز تأثیر می گذارد و با مرگ تدریجی سلول های عصبی و تماس سلول های عصبی مشخص می شود.

تعداد بیماری ها با افزایش سن افزایش می یابد. در برخی موارد ، افراد جوان نیز مبتلا هستند ، حتی کودکان. در آینده ، با این حال ، تعداد بیماران مبتلا به زوال عقل در درجه اول افزایش می یابد زیرا تعداد بیشتری از افراد در حال پیر شدن هستند. بیشتر افراد مبتلا به مراقبت از بستگان مراقبت می شوند.


خانه »شغل و روانشناسی »مهارت حل مسئله: تعریف و نکات
مهارت حل مسئله: تعریف و نکات
مشکلات بخشی از کار روزمره است و مهارت های حل مسئله به یک عامل موفقیت فزاینده مهم تبدیل می شوند. مشتریان با توجه کوتاه مدت نظر خود را تغییر می دهند ، رئیس خواستار جایگزین هایی برای جریان پروژه است ، ایده ای طبق برنامه ریزی توسعه نیافته و همکارانش بخشی از راه حل هستند تا بخشی از مشکل. شما می توانید طولانی و گسترده از آن ناله کنید ، به حسرت خود فرو بروید و شکایت کنید تا همه واقعاً بدانند که چقدر برای شما دشوار است - یا آستین های خود را جمع کنید و مشکلات را حل کنید. دقیقاً این نگرش است که کارفرمایان به دنبال آن هستند ، اما همچنین به مهارت لازم برای تسلط بر چالش ها نیز نیاز دارد. در مهارتهای حل مسئله چه اهمیتی دارد و چگونه می توانید پیشرفت کنیددرک مشکلات در ریشه و از بین بردن آنها از جهان .

مهارت حل مسئله: تعریف و نکات
فهرست مطالب: این همان چیزی است که می توانید در این مقاله انتظار داشته باشید

مهارت حل مسئله تعریف: غلبه بر موانع و مشکلات
مهارت حل مسئله در برنامه
اینگونه است که می توانید مهارتهای حل مسئله را بهبود بخشید
خوانندگان دیگر این مقاله ها را جالب می دانند:
نمایش

 

مهارت حل مسئله تعریف: غلبه بر موانع و مشکلات
حل مسئله مترادف تعریف صلاحیتتعاریف خیلی خشک از مهارت های حل مسئله وجود دارد. به طور کلی ، این به معنی بررسی دقیق و منظم مشکلات و چالش ها برای غلبه بر آنها است ، و ویکی پدیا ، به عنوان مثال ، از تبدیل یک حالت واقعی در برابر مقاومت به یک کشور هدف می گوید .

در حالی که این تعاریف صحیح هستند ، اما برای اکثر آنها خیلی نظری به نظر می رسند. مهارت حل مسئله در کارهای روزمره به معنای شناخت سریع مشکلات است ، سریع واکنش نشان دادن و یافتن راه حل مناسب قبل از آنها باعث آسیب بیشتر می شود.

صلاحیت حل مسئله یک عمل یا تصمیم واحد نیست بلکه فرایندی است که شامل چند مرحله است که بر روی دیگری بنا می شود:

شناسایی
اول از همه ، مهارت های حل مسئله همه در شناسایی مسئله است. دقیقاً کجا اشتباهی پیش آمد؟ چرا نتیجه ای حاصل نشد یا به دلایلی که انتظارات برآورده نمی شود؟ مهم است که این نکته خیلی سریع اسکن نشود.

بسیاری این کار را بسیار آسان کرده و به سرعت به مشکلی با انگشتان خود اشاره می کنند. با این حال ، برای یافتن راه حل واقعی در دوره بعدی ، مسئله باید دقیقاً مشخص و تعریف شود . اگر فقط سطح را در اینجا خراشیده اید ، احتمالاً در حل مسأله اشتباه خود با حل مسئله خود قصد دارید.

تحلیل
تحلیل یک مسئله فقط نباید در مورد مسئله گناه روشن شود . البته این مهم است که بدانید چه کسی درگیر این مشکل شده است و چه کسی در آن تأثیر می گذارد ، اما یک خالص شما باعث ایجاد مشکل شده است . به هیچ وجه کمکی نخواهد کرد.

در عوض ، سؤالات کلاسیک W را هنگام تجزیه و تحلیل بپرسید ، به خصوص بعد از این دلیل: چرا مشکل ایجاد شد؟ چرا زودتر متوجه نشده ایم؟ چرا این مسئله هنوز حل نشده است؟

خلاقیت
در این مرحله ، این مورد برای بیشتر افراد بسیار مشکل است. معمولاً یک مشکل به سرعت به این صورت شناسایی می شود ، اما وقتی نوبت به ارائه راه حل های مناسب می رسد ، حتی کسانی که قبلاً با بلندترین شکایت روبرو بودند ، ساکت نمی شوند. شناخت مشکلات به معنای قادر به انجام درست آن برای اولین بار نیست.

در اینجا یک رویکرد خلاقانه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. آلبرت انیشتین قبلاً می گفت: مشکلات هرگز با همان طرز تفکر که باعث ایجاد آنها می شود حل نمی شوند. بنابراین ، جرات کنید پیشنهادات غیر متعارف را بیاورید و به خارج از کادر فکر کنید ، که معمولاً بسیار محدود است.

پیاده سازی
مهارت های حل مسئله بطور خاص در عمل مشهود است ، زیرا در صورت عدم انجام هیچ کاری در پایان برای برطرف کردن موانع ، بهترین تئوری چیست؟ امیدوار کننده ترین راه حل باید از قبل انتخاب شود - می توانید به تجربه قبلی تکیه کنید یا در تیم با هم در مورد آن بحث کنید.

بخش مهمی از صلاحیت حل مسئله شجاعت و احساس مسئولیت برای اجرای برجام به دست خود شماست. متأسفانه ، بسیاری از این اشتباه پنهان کردن از یک مشکل و انتظار برای از بین بردن آن به خودی خود را اشتباه می گیرند.

کنترل
اکثر مشکلات با اولین ایده عملی فوراً حل نمی شوند. به همین دلیل کنترل آخرین مرحله اما اساسی در مهارتهای حل مسئله است. فقط اگر تأثیر اندازه گیری خود را بفهمید ، می توانید به آن واکنش نشان دهید و در صورت وم تغییرات دیگری را آغاز کنید.

مهارت حل مسئله در برنامه
مهارت حل مسئله نکات برنامه مترادفمهارت حل مسئله نیز یک مهارت مورد جستجوی و استقبال در بین متقاضیان و کارمندان در بازار کار است. این اغلب صراحتاً حتی در آگهی های شغلی درخواست می شود . بدیهی است که برنامه ها برای استفاده از این فرصت با این موضوع سر و کار دارند. با این حال ، مانند سایر مهارت ها ، در مورد مهارت های حل مسئله نیز صدق می کند که ذکر آنها فقط برای کسب امتیاز در کارمندان HR کافی نیست.

اگر تصمیم دارید مهارت های حل مسئله خود را ذکر کنید ، ابتدا باید به این فکر کنید که چگونه می توانید آنها را در برنامه خود قرار دهید و بفروشید. برای اینکه از مهارتهای حل مسئله شما بطور قانع کننده ای استفاده کنید ، آنها باید تا حد امکان به صورت ویژه ارائه شوند. این بدان معناست: در مورد یک یا دو مثال مشخص فکر کنید که نشان می دهد چگونه از مهارتهای حل مسئله استفاده کرده اید و چگونه آنها به شما کمک کردند تا بهترین وضعیت را داشته باشید.

در بهترین حالت ، مثالهای شما نیز به طور مستقیم با کارفرمایی که متقاضی آن هستید ، مرتبط است. زیرا این دومین نکته مهم برای مهارت های حل مسئله در برنامه است: نشان دهید شرکت از چه مزایایی بهره می برد. ایده ای را در مورد اینکه رئیس آینده شما از توانایی شما چگونه بهره می برد و چگونه می توانید از مهارتهای حل مسئله استفاده کنید ، برای موفقیت هرچه بهتر شرکت به این ایده بیاورید.

اینگونه است که می توانید مهارتهای حل مسئله را بهبود بخشید
بعضی ها واقعاً وقتی با مشکلی روبرو می شوند شکوفا می شوند. به نظر می رسد نه فشار و نه ناامیدی از مشکلی بر این افراد نمی افزاید ، درعوض آنها فقط با پیشنهادات جایگزین پاشش می کنند ، متقاعد شده اند که می توانند همه چیز را دوباره صاف کرده و موفق به تسلط هر مشکلی باشند ، مهم نیست که چقدر ناگهان بوجود می آید یا چقدر بزرگ شروع می شود. ظاهر می شود

سطح شایستگی های گرافیکی مدل های مرحله یادگیری

در حالی که همه چنین مهارت حل مسئله را نداشته اند ، اگر به چند نکته توجه کنید ، می توانید این توانایی را بیاموزید و مهارت های حل مسئله را بهبود ببخشید :

مشکل واقعی را تشخیص دهید.
برای مهارت های حل مسئله شما ضروری است که به مشکلات پایین بیایید و فقط روی علائم کار نکنید . علت اصلی معمولاً عمیق تر است ، اما فقط در اینجا می توانید واقعاً در دراز مدت مشکلی را حل کنید.

به عنوان مثال ، ارائه نادرست یک کار به عنوان یک مشکل آسان است ، اما در بسیاری از موارد این فقط نوک کوه یخ است . مشکل واقعی می تواند ارتباطات پشت آن باشد زیرا اهداف و انتظارات به وضوح تدوین نشده اند.

خوش بین باشید.
تنها در صورتی که واقعاً متقاعد شده باشید که می توانید بر مشکلات غلبه کنید ، می توانید مهارت های حل مسئله را توسعه داده و بهبود بخشید. وقتی این روند سخت می شود ، خیلی ها فقط سر خود را در ماسه می چسبانند و می چسبند .

با این حال ، اگر خود را تنها قربانی شرایط می دانید و هیچ چیز نمی تواند اوضاع را تغییر دهد ، بدون اینکه کاری در مورد آنها انجام دهید ، مشکلات افزایش می یابد. اعتماد به نفس لازم را برای حل مشکلات ایجاد کرده و با خوش بینانه با موانع روبرو شوید.

انگشت خود را به سمت دیگران نکشید.
مهارت حل مسئله همیشه به معنای مسئولیت پذیری است. شاید تاکنون همه چیز به طور کامل پیش نرفته باشد یا تغییرات کوتاه مدت مشکلی را ایجاد می کند - از سرزنش دیگران یا شکایت از اینکه برای شما مشکل است خودداری کنید.

به خصوص در زندگی حرفه ای، شما ایجاد احساس خوب اگر شما ابتکار عمل به توسعه و همه چیز در دست خود را به جای ساخت آن آسان به خودتان را همیشه مسئولیت دارند.

وقت خود را بگیرید.
یکی از جنبه هایی که همیشه فراموش می شود: صلاحیت حل مسئله مسابقه ای نیست که در آن سریع ترین زمان برنده شود. مطمئناً شما گاهی اوقات تحت فشار قرار می گیرید که کارفرمایان یا مشتریان انتظار یک راه حل را دارند ، اما قانون اساسی این است: اگر درست این کار را انجام دهید کمی بیشتر وقت بگذارید .

در پایان ، اگر شما با عجله و بی احتیاطی واکنش نشان دهید ، هیچ کاری را برای شما انجام نخواهد داد . مشکل هنوز هم وجود دارد ، ناامیدی افزایش می یابد و شما در اجرای یک استراتژی کاملاً اشتباه وقت خود را تلف کرده اید. یک سر خنک نگه دارید ، زمان لازم را بگیرید و در طولانی مدت مشکل را حل کنید.


اعتماد ایجاد کنید: اینگونه روابط خود را تقویت می کنید:

توسط سوفی سینگر دسته بندی ها: سلامت
اعتماد سازی کنید: چگونه روابط خود را تقویت کنید 
عتماد سازی فرایندی است. برای نشان دادن اعتماد دوباره پس از ناامیدی ، صبر لازم است و برای جلب اعتماد دیگران ، قدردانی و شفافیت لازم است.

اعتماد یکی از مهمترین پایه های روابط دست نخورده است. فرقی نمی کند این یک رابطه عاشقانه ، دوستی ، خانواده باشد یا رابطه با همکاران.

اعتماد به ما اطمینان می دهد که احساس خوبی داریم و اعتماد به نفس داریم. این به ما کمک می کند تا کنترل خود را رها کنیم و آرامش داشته باشیم. رشد و توسعه اعتماد به زمان و تجربیات مثبت نیاز دارد. صراحت و قدردانی از اهمیت ویژه ای برای ایجاد یک پایه اعتماد برخوردار است.

تحقیر ، ی یا پنهان کاری باعث می شود تا در چند لحظه یک رابطه قابل اعتماد را لرزاند. عدم اعتماد ، ترسهای اساسی ما را بیدار می کند و شما نیاز به کنترل همتای خود دارید. با انجام این کار ، نه تنها شخص دیگر بلکه خودتان را نیز می پوشید. ترس شما از ناامیدی دوباره حتی می تواند تا جایی پیش برود که خود را از نظر عاطفی از دیگران جدا کنید.

چگونه می توانید بعد از ناامیدی اعتماد خود را دوباره برقرار کنید؟ یا شاید شما می خواهید اعتماد دیگران را جلب کنید. در این مقاله نکات بسیار زیادی در مورد اعتماد سازی دریافت خواهید کرد.


اعتماد دوباره بسازید: به این ترتیب با ناامیدی برخورد می کنید.
وقت خود را برای شکستن اعتماد بگذرانید.(عکس: CC0 / Pixabay / عکس رایگان)
وقت خود را برای شکستن اعتماد بگذرانید.
نقض اعتماد همیشه به عنوان یک امر یا یک رابطه نیست. غیرقابل اطمینان بودن ، رازداری ، دروغ یا تحقیر می تواند اعتماد بین دو نفر را به هم بزند. اگر اعتماد شما ناامید شود ، به شدت صدمه خواهید دید. ترس ها ، حسادت ، درگیری ها و ناآرامی های درونی اغلب نتیجه می گیرند.

در اینجا نحوه اعتماد به کسی که شما را ناامید کرده است آورده شده است:

شما صدمه دیده و عصبانی و غمگین هستید. برای پردازش نقض اعتماد ، می توانید و باید به همه احساسات خود اجازه دهید. هر چیزی را بلعید ، بلکه فریاد بزنید و گریه کنید وقتی احساس آن شدید. هرچه احساسات خود را بیشتر درک کنید ، بهتر می توانید ناامیدی را برطرف کنید.
اگر آماده باشید ، بحث آزاد می تواند بسیار مفید باشد. بنشینید و در نظر بگیرید که چگونه می تواند به نقض اعتماد منجر شود. به طرف مقابل خود فرصت دهید تا دیدگاه خود را توصیف کند. شاید حتی بتوانید رفتار یا افکار او را درک کنید. همچنین در مورد نحوه احساس وضعیت در اوضاع صریح صحبت کنید. سعی کنید از اتهامات خودداری کنید.
وقت کافی را برای تصمیم گیری در مورد آمادگی شریک زندگی خود اختصاص دهید. به این فکر کنید که آیا می توانید روزی دوباره به او اعتماد کنید یا خیر. آیا احساس می کنید نمی توانید درگیر شوید؟ سپس شاید بهتر باشد که رابطه یا دوستی را خاتمه دهید یا ارتباط را قطع کنید.
مهم نیست که کدام قدم را بردارید: نقض اعتماد فراموش نمی شود. این نیز خوب است اگر شما آماده باشید که راه صحیحی برای مقابله با آن را پیدا کنید. تمام وقت دنیا را ببخش تا ببخشی. پس از آن ، دیگر نباید موضوع را مطرح کنید. زیرا این برای شما و هر نوع رابطه سمی است. ببخشید یا بگذارید برود ، اما هرگز آمرزش نکنید.
درخواست بخشش اولین قدم برای ایجاد اعتماد دوباره است. باید بتوانید احساس کنید که شریک زندگی شما واقعاً تلاش می کند. این شامل می شود که او آماده اصلاح باشد. کلمات باید با اعمال انجام شود و قول ها باید حفظ شود. این تنها راه تقویت اعتماد شما به شخص دیگر است.
با هم ، در نظر بگیرید که چگونه می توانید در آینده با صراحت بیشتری ارتباط برقرار کنید تا ناامید نشوید. همتای شما باید با شما باز و صمیمانه باشد. به این ترتیب می توانید در یک رابطه قابل اعتماد با هم کار کنید.
اعتماد سازی: چگونه می توان بر بی اعتمادی غلبه کرد
اعتماد سازی برای یک رابطه صمیمی مهم است.(عکس: CC0 / Pixabay / عکس رایگان)
اعتماد سازی برای یک رابطه صمیمی مهم است.
شاید شما آنقدر به یک شخص آشنا خیانت کرده باشید که برگشتی نداشته باشد. شما ناامیدی را در زندگی با خود می کشید و آن را به شرکای یا دوستان جدید منتقل می کنید. راه های خارج از این نیز وجود دارد. چگونه می توان اعتماد به نفس جدید را ایجاد کرد :

اعتماد نکردن به معنای درگیر نکردن مناسب در یک رابطه جدید است. شما خود را از آسیب های بعدی محافظت می کنید ، اما با ترمز دستی زندگی می کنید. آگاه باشید که ناامیدی های قدیمی به روابط جدید شما اهمیت می دهد. و اینکه شما به همتای خود آسیب می رسانید ، اما مهمتر از همه به خودتان آسیب می رسانید.
ترس های خود را با شریک زندگی خود و یا با دوست خود به اشتراک بگذارید. آنچه را که باید احساس امنیت کنید ، آشکارا ارتباط برقرار کنید. همتای شما مسئولیت اعتماد به نفس شما نیست . در یک رابطه عاشقانه ، او یا او می تواند از شما حمایت کند تا به تدریج آن را دوباره بسازید.
با خود صبور باشید. به خصوص اگر قبلاً بسیار ناامید شده باشید ، می تواند مدتی طول بکشد تا اعتماد ایجاد شود. هنگامی که احساس راحتی می کنید ، تمرین کنید تا به خود کنترل کنید و شک و تردید را رها کنید.

اعتماد ایجاد کنید: اینگونه اعتماد می کنید
قانون اساسی برای ایجاد اعتماد: حرف خود را حفظ کنید(عکس: CC0 / Pixabay / rawpixel)
قانون اساسی برای ایجاد اعتماد: حرف خود را حفظ کنید
این مهم نیست که فقط به بهزیستی خود اعتماد کنید. افراد اطراف شما نیز باید به شما اعتماد کنند تا بتوانید روابط هماهنگ و دست نخورده برقرار کنید.

در اینجا چگونه به نظر می رسد قابل اعتماد است :

علاقه و تقدیر واقعی را در همتای خود نشان دهید. به او اجازه دهید مکالمه را تمام کند ، سؤال کند و ارتباط چشمی داشته باشد.
صداقت از اهمیت ویژه ای برای جلب اعتماد برخوردار است. اما این بدان معنا نیست که شما بدون اینکه از شما سؤال شود باید نظر خود را روی همه بگذارید. صادقانه حرف بزنید و رفتار کنید ، در موقعیت های دشوار با حوصله برخورد کنید و به دیگران این فرصت را بدهید که شهودهای خود را به شما ارتباط دهند.
خود را باز کنید ، در برابر نقاط ضعف او بایستید و آسیب پذیری خود را نشان دهید. از این طریق ، همتای شما یاد می گیرد که به او اعتماد دارید. این به او کمک می کند تا اعتماد به نفس خود را ایجاد کند.
اطلاعات مبهم همیشه جایی برای گمانه زنی و بی اعتمادی باقی می گذارد. بنابراین خاص باشید و از جزئیات مهم خودداری کنید. اگر موضوعی وجود دارد که نمی خواهید در مورد آن صحبت کنید ، می توانید همین موضوع را روشن کنید. با این جمله: "من الان نمی توانم درباره آن صحبت کنم. اما هیچ دلیلی برای نگرانی شما وجود ندارد ، "می توانید به همتای خود اطمینان دهید و از تفسیرهای نادرست خودداری کنید.
وفادار باشید و همچنین در برابر خواسته ها و علایق شریک زندگی یا دوست خود بایستید. این نحوه اطمینان شما را اثبات می کند .
حرف خود را حفظ کنید. همتای شما باید بتواند احساس کند که می تواند به شما اعتماد کند. بعضی اوقات اتفاقات غیرقابل برنامه ریزی رخ می دهد. اگر نمی توانید یک وعده را حفظ کنید ، باید این کار را صادقانه و به موقع برقرار کنید. لطفاً ببخشید و در نظر بگیرید از کدام ژست می توانید برای جبران عدم پیروی استفاده کنید.
وعده ها و اقدامات یک طرفه برای اعتماد کسی کافی نیست. بنابراین همیشه به اظهارات خود بمانید و اجازه دهید که عمل دنبال شود .
اگر اتفاق ناگواری برای شما رخ داد ، به جای انکار آن کنار بیایید. اگر فقط در مورد آن بگویید ، اغلب نیمی از بد است. شاید هر دو بتوانید به آن بخندید. اما اگر تصمیم دارید به دنبال یک دروغ سفید بروید ، این می تواند به پایگاه اعتماد شما یک لنگه مرتب بدهد.
محرمانه بودن خود را حفظ کنید. نشان دهید که با نگه داشتن اسرار یا جزئیات خصوصی برای خود و حفظ امنیت آنها حتی پس از پایان دوستی ، قابل اعتماد هستید.



عشق رمانتیک  

چرا عشق رمانتیک بندرت کار می کند
عشق رمانتیک: چرا عشق رمانتیک بندرت کار می کند.  عاشقانه یک احساس خوب است - اما برای یک عمر کافی نیست. 

عاشقانه یک احساس خوب است - اما برای یک عمر کافی نیست. 
تقریباً همه در آرزوی عشق بزرگ هستند و امیدوارند که روزی شریک زندگی خود را پیدا کنند. دکتر اینگلور اببرفلد ، دانشمند فرهنگی دانشگاه برمن ، در کتاب جدید خود "درباره غیرممکن بودن عشق" می نویسد. در آن ، او چند پایان نامه برجسته را تنظیم کرد - از جمله چیزهای دیگر ، که میل جنسی برای انتخاب شریک زندگی از ایده های عاشقانه تعیین کننده تر است. او در مصاحبه ای توضیح می دهد که چرا با وجود همه چیز هنوز به چیزی مانند عشق اعتقاد دارد. 

اطلاعات بیشتر در مورد جستجوی شریک
دام برای مجردها: 7 گناه هنگام جستجوی شریک زندگی
برداشت اول به حساب می آید: باید از این گناهان دوستی دوری کنید
جستجوی شریک زندگی: سیگنالهایی برای عشق بزرگ است
نکاتی برای رابطه جنسی بهتر
دکتر اببرفلد ، چرا عشق خیلی غیرممکن است؟
زیرا هیچ عشقی وجود ندارد همانطور که دوست داریم تصور کنیم. عاشق شدن ، بله ، حتی قابل اثبات است ، پیوند با شخصی که برای ما مهم است. اما عشق به اصطلاح بزرگ ، شریک زندگی برای زندگی ، وجود ندارد. در کتاب خودم آنچه را که در پشت دو نفر وجود یکدیگر را پیدا می کنند ، تحلیل و بررسی کردم و گفتم که آنها یکدیگر را دوست دارند.

آنها می گویند زن و مرد نسبت به چیزی که می خواهیم واقعیت داشته باشند ، بیشتر توسط آرایش ژنتیکی تعیین می شوند. 

به طرز عجیبی ، اکثر مردم وقتی گفته می شود زن و مرد نسبت به عشق متفاوت هستند ، با آن مشکلاتی دارند. این اختلافات بسیار مهم هستند زیرا در غیر این صورت هیچ عاشقانه تبلیغاتی وجود نخواهد داشت و عاشق نمی شوید. ما باید این اختلافات را بشناسیم و ترجیح دهیم به این مسئله دقت کنیم که چرا این وضع ها چنین است. زندگی عاشقانه ما 99 درصد توسط ژنها تعیین می شود. ما می توانیم این سیستم ها را خیلی خوب دستکاری کنیم و خود را متقاعد کنیم که از نظر فرهنگی شکل گرفته است. و این یک چیز خوب است زیرا مقابله با آن را برای ما آسان تر می کند. با آئین دادن به آن ، زندگی عاشقانه خود را تنظیم می کنیم و فکر می کنیم که تأثیرگذاری بر آن دارد. 

آیا شما می گویید که در نهایت همه ما فقط رانده می شویم؟

من آن را به طرز چشمگیری قرار نمی دهم. بیایید اینگونه بیان کنیم: انسان موجودی است که می خواهد تولید مثل کند. و البته من هیچ وقت از سیستمهایم مستقل نیستم. بنابراین بسیاری از درایوها در واقع کنترل می شوند. اما تأثیرات فرهنگی نیز نقش اصلی را ایفا می کنند: به عنوان مثال ، در اروپا برای مردان و ن طبیعی است که یکدیگر را پیدا کنند. در آسیا برای تعیین شریک زندگی ممکن است با یک اخترشناس م شود. و ناگهان احساسات در اینجا نیز رشد می کنند. با این وجود ، مهمترین چیز آن چیزی است که طبیعت در گهواره به ما داده است. چیزی در همه ما وجود دارد که همه چیز را از کنترل خارج می کند. سپس در مناطق مرزی که دوست داریم به خودمان دروغ بگوییم ، در انفجار خود حرکت می کنیم ، همه چیز را تحت کنترل داریم.

و رابطه جنسی برای عشق چقدر مهم است؟

توضیحات بهتری از عشق نسبت به رابطه جنسی وجود ندارد. اینگونه است که کتاب من شروع می شود. آنچه اساساً جنسی می گیریم پایه و اساس ما است. همه چیز ناشی از این است. این کار با عشق به مادر شروع می شود ، هنگامی که کودک آموخته می شود که همدلی شود. این یک تصویر صاف از رابطه جنسی نیست ، بلکه یک روند پیچیده است. ما از یک روند جنسی سرچشمه گرفته ایم و این کل زندگی ما را همراهی می کند.

چرا ما اینقدر عاشق عشق عاشقانه هستیم؟

این البته ما را الهام می بخشد. عشق و ایثار بسیار ما را لمس می کند ، زیرا همیشه از خود می پرسیم که آیا ما نیز می توانیم. بیایید رومئو و ژولیت را در نظر بگیریم: در داستان تعجب می کنیم که آیا می توانستیم خودمان را بکشیم. و اینجاست که این ایده های بزرگ عشق ، که هیچ ارتباطی با واقعیت ندارند ، بوجود می آید. اما این قابل درک نیست ، زیرا بدون تخیل ، مردم قادر به پرواز به ماه نخواهند بود. هیچ کس نمی داند وقتی دو نفر عاشق می شوند واقعاً چه می کنند. اما مطمئناً آنها آینده را به وضوح تصویر می کنند. شما فکر نمی کنید که عشق می تواند شکست و یا اینکه فرد عزیز دارای پاهای عرق یا عادت است که در برخی از نقاط ما را آزار می دهد.

آیا شما در واقع هنوز هم به عشق خود اعتقاد دارید؟

من به هیچ وجه سرخورده نیستم. وقتی می دانم چه چیزی ممکن است ، با آرامش بیشتری چیزها را می بینم. و اگر به واقعیت پایبند باشید و با این واقعیت کنار بیایید که خوشبختی نمی تواند دائمی و کامل باشد ، در دراز مدت شادتر خواهید شد. ما دوست داریم که از توهم فریب خورده باشیم. اما اگر واقع بین باشیم ، چنین استانداردهای بالایی نداریم که در نهایت در راه خوشبختی خود بایستیم. البته توهمات نیز مهم هستند ، زیرا در غیر این صورت هیچ کس دیگر عاشق عشق نمی شود. اما فقط اگر واقعیت را شامل شود ، عشق ماندگار خواهد شد.

روابط بین فردی
جامعه روانشناسی
یک رابطه بین فردی یک ارتباط یا آشنایی قوی ، عمیق یا نزدیک بین دو یا چند نفر است که مدت زمان آن از کوتاه تا پایدار است. این ارتباط می تواند مبتنی بر استدلال ، عشق ، همبستگی ، تعامل منظم در تجارت یا نوعی تعامل اجتماعی باشد. روابط بین فردی در زمینه تأثیرات اجتماعی ، فرهنگی و سایر تأثیرات پدید می آید. زمینه می تواند متفاوت از روابط خانوادگی یا خانوادگی ، دوستی ، ازدواج ، روابط با شرکا ، کار ، باشگاه ، محله و اماکن عبادت باشد. آنها را می توان با قانون ، عادت یا توافق متقابل تنظیم کرد و اساس گروه های اجتماعی و جامعه به طور کلی است.

به عنوان مهم ، 
مطالعه روابط بین فردی شامل چندین شاخه از علوم اجتماعی است ، از جمله رشته هایی مانند جامعه شناسی ، علوم ارتباطات ، روانشناسی ، انسان شناسی و کار اجتماعی. مطالعه علمی روابط توسعه یافته در دهه 1990 و به عنوان "علم روابط" شناخته شد که در شواهد و نتایج حکایات حکایتی یا شبه خبرگان در نتیجه گیری های خود درمورد داده ها و تحلیل عینی تفاوت دارد. پیوندهای بین فردی نیز در جامعه شناسی ریاضی موضوعی است.

بچه ها

روابط صمیمی

روابط عاشقانه در روابط عاشقانه عمومی 
به طرق بی شماری توسط نویسندگان ، فیلسوفان ، مذاهب ، دانشمندان و در حال حاضر توسط مشاوران روابط تعریف شده است. دو تعریف محبوب از عشق عبارتند از نظریه مثلث استرنبرگ درباره عشق و نظریه عشق فیشر. اشتاینبرگ عشق را از نظر صمیمیت ، اشتیاق و تعهد تعریف می کند که وی ادعا می کند در روابط مختلف عاشقانه در سطوح مختلف وجود دارد. فیشر عشق را از سه سطح تعریف می کند: جذابیت ، عشق عاشقانه و دلبستگی. روابط عاشقانه می تواند بین دو نفر از هر جنسیت یا گروهی از افراد وجود داشته باشد (به چند ضلعی مراجعه کنید).

عاشقانه (عشق) 
تنها مشخصه بارز یک رابطه عاشقانه ، حضور عشق است. بنابراین تعریف عشق به همان اندازه دشوار است. هازان و شیور عشق را با استفاده از تئوری دلبستگی آینزورث تعریف می کنند ، که شامل نزدیکی ، حمایت عاطفی ، خود کاوش و درد جدائی هنگام جدا شدن از دوست داشتنی است. سایر مؤلفه هایی که معمولاً برای عشق ضروری هستند جذابیت جسمی ، شباهت ، تلافی و خود افشایی است.


 
عشق افلاطونی 
یک رابطه صمیمی اما نه عاشقانه به عنوان یک رابطه افلاطونی شناخته می شود.

مراحل زندگی
روابط اولیه بین نوجوانان با رفاقت ، تلافی و تجربیات جنسی مشخص می شود. با بزرگ شدن بزرگسالان ، آنها در روابط خود از جمله عشق ، دلبستگی ، امنیت و پشتیبانی از شرکاء ، شروع به ایجاد ویژگیهای دلبستگی و مراقبت می کنند. روابط قبلی نیز تمایل به کوتاه تر شدن دارد و نشانگر مشارکت بیشتر در شبکه های اجتماعی است. روابط بعدی اغلب با کوچکتر شدن شبکه های اجتماعی مشخص می شود ، زیرا زوج زمان بیشتری را نسبت به کارمندان اختصاص می دهند. روابط بعدی تمایل به نشان دادن سطح بالاتری از تعهد دارد. بیشتر روانشناسان و مشاوران روابط ، پیش بینی می کنند با گذشت زمان کاهش صمیمیت و اشتیاق ، که با تأکید بیشتر بر عشق همراه (که با همنشینی جوانان در خصوصیات دلسوز ، متعهد و شریک زندگی متفاوت است) جایگزین می شود. با این حال ، مطالعات زوج شاهد کاهش صمیمیت یا اهمیت رابطه جنسی ، صمیمیت و عشق پرشور مردم در روابط طولانی تر یا دیرتر نبوده اند. افراد سالخورده در روابط خود شادتر هستند ، اما هنگام تلاش برای ورود به روابط جدید نسبت به افراد جوان یا مسن تر ، با موانع بیشتری روبرو هستند. ن مسن به ویژه با موانع اجتماعی ، جمعیتی و شخصی روبرو هستند. مردان 65 ساله و بالاتر تقریباً دو برابر ن احتمال دارند.


 
نصف بهتر
این اصطلاح به طور قابل توجهی متفاوت در دهه 1990 محبوبیت خود را به دست آورد ، و این نشان دهنده پذیرش فزاینده روابط غیرهمخونی است. این می تواند مورد استفاده قرار گیرد برای جلوگیری از فرض در مورد جنسیت یا وضعیت روابط شریک زندگی یک شخص (به عنوان مثال متاهل ، زندگی مشترک ، مدنی). روابط در جامعه همچنان رو به رشد است و بسیاری از شرکا زندگی مشترک با یکدیگر را تقریباً به همان اندازه جدی یا به عنوان جانشینی برای ازدواج می بینند. از طرف دیگر ، افراد دگرباش جنسی هنگام ساخت و پرورش روابط صمیمی با چالش های خاصی روبرو هستند. فشار همگانی منفی درونی و قادر به ارائه خود مطابق با هنجارهای جنسیتی پذیرفته شده اجتماعی می تواند رضایتمندی و مزایای عاطفی و سلامتی را به همراه آورد ، که آنها در روابط خود تجربه می کنند. جوانان دگرباشان جنسی نیز فاقد پشتیبانی اجتماعی و ارتباط همسالانی هستند که جوانان ناهمگن از آن لذت می برند. با این حال ، مطالعات تطبیقی ​​زوج های همجنس و دوجنسگرا تفاوت چندانی در شدت رابطه ، کیفیت ، رضایت یا درگیری ندارند.


 
روابط شویی 
گرچه روابط غیر سنتی همچنان در حال رشد است ، ازدواج هنوز هم بیشتر روابط را به جز بزرگسالان در حال ظهور تشکیل می دهد. بسیاری همچنان آنرا مکانی بزرگتر برای ساختارهای خانوادگی و اجتماعی می دانند.


TOTEM مخفف "خیلی پیر است تا همیشه ازدواج کنید". بسیاری از افراد مسن به دلیل سن ، تعهدات مالی و خانوادگی خود ازدواج نمی کنند. وصیت نامه ها و غالبا وام های مع وجود دارد ، و ازدواج باعث پیچیده تر شدن رابطه می شود. در یک رابطه TOTEM ، هر یک از شرکا خانه خود را نگه می دارند و در صورت وام های مع ، هر فرد در خانه خود ساکن می شود و به اندازه کافی برای پاسخگویی به اامات وام مسکن مع است. اراده ، اعتماد و غیره به شکل اصلی خود باقی می مانند و اعضای خانواده مجبور نیستند نگران آینده خود باشند.

روابط خانوادگی 
پدر و مادر
روابط والد و کودک همیشه افراد را تحت تأثیر قرار داده است. در زمان های قدیم ، آنها اغلب با ترس ، یا شورش یا کنار گذاشتن مشخص می شدند ، که منجر به نقش های جدی شاخه ها ، به عنوان مثال در روم باستان و چین می شد. فروید در مورد مجتمع ادیپ ، فکر وسواس پسران ، مادرشان و ترس و رقابت با پدرشان ، و مجتمع کمتر شناخته شده Electra فکر کرد ، که در آن دختر جوان احساس می کند که مادرش او را گول زده است و به همین دلیل او را در اختیار داشت. با پدرش عقاید فروید برای چندین دهه در تفکر در مورد روابط والدین و فرزند تأثیر گذاشته است. ایده اولیه دیگر روابط والدین و فرزند این بود که عشق فقط به عنوان یک انگیزه بیولوژیکی برای بقا و آسایش از جانب کودک وجود داشته است. با این حال ، در سال 1958 ، هری مطالعه پیشگویی هارلو را نشان داد که واکنشهای روسوس را به سیم "مادران" و پارچه "مادران" مقایسه می کند ، عمق احساسی که توسط نوزادان احساس می شود. این مطالعه همچنین مبانی نظریه دلبستگی مری آینسورث را نشان داده و نشان می دهد که چگونه نوزادان از پارچه "مادران" خود به عنوان پایه ای مطمئن برای کشف استفاده می کنند. Ainsworth سه نوع از روابط والدین و فرزند را در یک سری از مطالعات در رابطه با وضعیت عجیب تعریف کرد ، سناریویی که کودک در آن از والدین جدا شده و سپس با والدین مجدداً پیوند می یابد. نوزادان متصل با خیال راحت والدین را از دست می دهند ، هنگام بازگشت آنها با خوشحالی از آنها استقبال می کنند و در هنگام حضور والدین از اکتشاف طبیعی و عدم ترس خود را نشان می دهند. اجتناب از ناامن بودن نوزادان ، استرس کمی در جدایی نشان می دهد و مراقب را هنگام بازگشت نادیده می گیرند. آنها کمی کشف می کنند وقتی والدین حضور دارند فرزندان ناامن و ناامن از جدایی بسیار ناراحت هستند ، اما هنوز هم پس از بازگشت والدین در پریشانی هستند. این کودکان همچنین تحقیقات کمی انجام می دهند و ترس خود را نشان می دهند ، حتی اگر والدین حضور داشته باشند. برخی روانشناسان شیوه چهارم نظم را پیشنهاد کرده اند که بسیار نامنظم است زیرا رفتار کودکان بی نظم یا بی نظم به نظر می رسد. سبک های دلبستگی ایمن با پیامدهای اجتماعی و تحصیلی بهتر ، اخلاق بیشتر و جرم کمتر برای کودکان همراه است و نشان می دهد که موفقیت های آینده در روابط قابل پیش بینی است. در بیشتر اواخر قرن نوزدهم تا بیستم ، روابط والدین و والدین زمان تحولات بوده است. استنلی هال مدل "Sturm und Drang" جوانان را محبوب کرد. با این حال ، تحقیقات روانشناختی تصویری بسیار ضعیف تر نشان داده است. اگرچه نوجوانان ریسک پذیری بیشتری دارند و بزرگسالان مشتاق میزان خودکشی بالاتری دارند ، اما آنها تا حد زیادی بی ثبات هستند و از والدین خود روابط بهتری نسبت به مدل ارائه می دهند. بزرگسالی در اوایل دوره ، به معنای کیفیت روابط والدین و کودک است که پس از آن کاهش می یابد - از طریق بلوغ تثبیت می شود ، و روابط در اواخر بزرگسالی نسبت به قبل از شروع بهتر است. با بالا رفتن میانگین سن ازدواج و نوجوانان بیشتر در کالج و زندگی با والدین نسبت به نوجوانان ، مفهوم دوره جدیدی به نام بزرگسالی نوظهور محبوبیت پیدا کرد. این به عنوان دوره عدم اطمینان و آزمایش بین نوجوانی و بزرگسالی دیده می شود. در این مرحله روابط بین فردی بیشتر به خود وابسته تلقی می شوند و روابط با والدین هنوز هم می تواند تأثیرگذار باشد.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گیسوپریشان sarvsimin مطالب اینترنتی ستارت آپ های حوزه صنعت بهداشت و سلامت سردار شهید حسین دهنوی دانلود کتاب درسی توپخانه خراسان بلاگی برای فایل ها آشپزخونه مدرسه خانه ای سرنوشت ساز...